تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

خداحافظ شیشه

سلام به شیطون بلاهای شیرینم حال و احوالات چطوره خوش می گذره انشالا اول کاری بگم همین چند دقیقه پیش کلی مطلب نوشتم تو قدم آخر کامی لعنتی هنگ کرده و هر چی نوشتم به سلامتی پرید دلم می خواد خفه اش کنم جونم براتون بگه این روزها همه لحظه های ما پرشده از عطر وجودتون زندگی با شما معنای دوباره ای داره برامون و خدارو هزاران بار شکر به خاطر خوبی های بی نهایتی که که همیشه عطا کرده تو هفته گذشته دو سه روزی بهمسری اهواز بود ماهم با همدیگه مشغول مهد رفتنتون از هفته پیش شروع شده کادرتون تغییر کرده کلاستون شلوغغغغغغغغغغغ شده و شما هم که ماشالا فضول و شیطون و پر انرژی روزی که اومد دنبالتون مربیتون میگه خانم این بچه های شما چرا اینق...
20 مرداد 1392

سی و سه ماهگی

سلام فرشته های نازنینم امروز  33 ماهه که خون جاری و نبض تپنده کالبد زندگیمون شدید چه روز مبارکی و چه عدد خوش یمنی که همیشه به یادمون میاره که آفریننده آسمانها و زمین از هر مادری دلسوزتر و مهربانتر است خدای بزرگ و مهربانم سر سجده بر آستان قدسیت می گذارم من و عزیزانم را هیچگاه به حال خود وامگذار امیدوارم که خدای بزرگ به همه بچه ها بخصوص دلبندای من طول عمر همراه با سلامتی و عاقبت بخیری رو عنایت کنه امروز آخرین روز ماه مبارک رمضان و فردا عید فطره امیدوارم که همه ما توشه ای در خور و شایسته از خوان سراسر نعمت الهی اندوخته باشیم عید همه دوستان رو به خودشون و عزیزانشون تبریک میگم ...
17 مرداد 1392

هزارمین روز

سلام امروز یه روز خوبه امروز 1000 روزه شدید 1000 روزه که نبض و هستی من شدید 1000 روزه که عاشقی رو دوباره با شما تجربه می کنم دوباره با شما کودکی می کنم و دوباره بزرگ میشم از روز اول تا امروز نه به اندازه 1000 روز که به تندی یک ثانیه گذشته و من هر لحظه تشنه تر از قبل میشم برای مادری این لذت بی انتها...................... خدای مهربان من هنوز نمی دانم به پاداش کدام نیکی رایحه بهشت را در سراسر زندگی من جاری کردی و درهای آسمان بی کرانت را به رویم گشودی هزاران بار شکر می گویمت 1000 ساله بشین فرشته های من با عزت و سربلندی و عاقبت بخیر بشین به حق این روزهای عزیز جونم براتون بگه تو این دو روز ماشالا به جونتون...
13 مرداد 1392

سرما خوردگی مردادی

سلام و صد تا سلام گرم تابستونی مردادی به فرشته های خودم حال و احوالتون خوبه انشالا خوش می گذره که بهتون ؟؟؟ دلتون شاد و لبتون پر خنده باشه همیشه کلوچه های شیرینم حال و احوال ما هم بد نیست 10 روزی هست که براتون ننوشتم حالا اومدم تا اونجا که یادمه وقایع این مدتو براتون بنویسم پنجشنبه گذشته که میشه 3 مرداد صبح ساعت 10 شال و کلاه کردیم رفتیم مهد شهریه تون رو پرداخت کردم بعدش رفتیم کتابفروشی برای خودتون جایزه انتخاب کردید و بعدش رفتیم خونه خاله ام که نزدیک ماست بعد از یه قدری شیطونی برگشتیم خونه البته سر راه چون دست یه عابر نون تازه دیدین دستور فرمودید که بریم نون بخریم ما هم گفتیم چشم حالا سر نونوایی تا من نونا رو جمع کنم چقدر زیر ...
11 مرداد 1392

عاشقتونم بهانه های قشنگم

سلام به فرشته های خودم حال و احوال خوبه انشالا خوش می گذره امیدوارم هر جا هستید چرخ گردون به مراد دل پاک و با صفاتون بگرده عزیزای دلم جونم برای خوشگلام بگه اوضاع و احوالمون خوبه خدا رو شکر زندگی با همه بالا و پائیناش ادامه داره سختی و مشکلات هست لذت و خوشی هم هست همه چی درهم درهم خدا رو صدهزار مرتبه شکر که تنمون سالمه خدای بزرگ نعمت سلامتی رو از هیچ بنده ای دریغ نکن و به حق این روزای عزیز گره از مشکلات همه بندگانت باز کن چند روزیه که به خاطر تغییر شرکت پشتیبانی اینترنت اداره قطعه و تو اداره دیگه خبری از وبگردی نیست و این مشکل احتمالا تا اوایل هفته آینده برطرف میشه و این دلیل اصلی کمرنگی بنده و خاله نیکی در دنیای مجازیه ...
2 مرداد 1392

یه بازی وبلاگی

            سلام دوست عزیزم مامان آرشیدا گلی منو به یه بازی وبلاگی دعوت کرده ضمن تشکر از ایشون اینم پاسخ های من   اگه ماهی از سال بودم: آذر ماه این که گفتن نداره اگه روزی از هفته بودم: سه شنبه چون وسط هفته هست آدم حس خوبی داره رسیده به وسط راه   اگه عدد بودم: عدد 8 رو از بچگی خیلی دوست داشتم نمیدونم چرا   اگه نوشیدنی بودم: دوغ اگه ثواب بودم: دستگیری از نیازمندان   اگه درخت بودم: درخت خرمالو ( عاشق درخت پرمیوه بدون برگش هستم تو زمستون تو بهار و تابستون هم خیلی قشنگه ) اگه میوه بودم: گيلاس ،انبه ...
26 تير 1392

تابستانه

سلام به قند و نبات خودم حال و احوالتون چطوره خوش می گذره اولش یه چیزی بگم شیطونا این وبلاگ مال خودتونه یه فرصتی بدید مطلب بنویسم بعدا بدردتون می خوره هاااااااا خوشتون میادااااااااااااااااااا از من گفتن و از شما شیطنت جونم براتون بگه حدود 2 هفته است که روزانه نویسی نداشتیم و نمی دونم از کجا بنویسم براتون البته سعی می کنم با جزئیات بنویسم ولی خب مطمئنا با این حافظه گل منگولی یه چیزایی از قلم می افته شما ببخشید لطفا تو این مدت طبق معمول ظهرا میرید مهد و بعدش یه خواب تپل تا شب منم در سکوت و تاریکی خونه مشغول کند و کاو  خانه داری هستم.... چند بار رفتیم رودخونه و آبتنی که یه بارش با خاله نیی و ارشیدا بوده سه ب...
22 تير 1392

سی و دو ماهگی

سلام و صد تا سلام به فرشته های نازنینم امروز یه روز خوب تابستونی از نوع هفدهم هستش امروز به سلامتی و مبارکی 32 ماهه شدید خدای بزرگ و مهربون دقیقا 973 روزه که خانه و کاشانه سبزما را با بارش بیکران لطف و مرحمتش پر از طراوت و سرزندگی کرده ......هزاران بار شکر می گویمت و همیشه سر تعظیم بر آستانت فرود می آورم که تو دهنده بی منتی و همیشه از رگ گردن به من نزدیکتر ........ هیچگاه ما را به خودمان وامگذار و نگاهت را از من و عزیزانم مگیر چه در شادی و چه در سختی و مطمئنم که شادی های زندگی  همه از لطف بی کران توست و سختی ها و تلخی ها محکی است برای قوی تر شدن و در نهایت سربلندی ما بی نهایت دوستتون دارم فرشته های پر خیر و برکت زندگی ...
17 تير 1392

پیتزاخورون

سلام به شنگول و منگول خودم حال و احوال خوبه خوش می گذره یه ماچ گنده از من برای شما وروجکای قند عسل جونم براتون بگه که بعد از ظهر یکشنبه اومدن برای تنظیم مودم شما هم بعد از مهد کودک تازهع بیدار شده بودید و حسابی مشغول شیطنت آقاهه تا اومده می پرسه دو قلوان میگم بله نگاهی بهشون انداخت و گفت کمی اینا رو ببر بیرون پوسیدن تو خونه بلهههههههههههههه همینم مونده که شما بگین چشممممممممممممممممم کلی با سیستم ور رفت تا بالاخره درست شد بعدش کارامو کردم و رفتیم بیرون پیاده روی که سر در آوردیم از رنگین کمان چند دقیقه بعد آرشیدا و خاله هم اومدن و کلی بازی کردید و انرژی نهفته تا حدی آزاد شد بعدش چون به مناسبت نیمه شعبان جشن بود رفتیم ددر ...
9 تير 1392