اردک کوچولوها
سلام به عسلای مامانی حالتون خوبه اگه از احوالات من بخواین عرض می کنم خدمتتون که الان ٥:٣٠ صبحه بنده از ٤ بیدار شدم شما شیر میل کردین و دوباره لالا فرمودین
بعدش رفتم تو آشپزخونه آخه ماشالا وقتی بیدارن تا چراغ آشپزخونه روشن میشه زودتر از من حاضری می زنید. تارا خانم همکه آمار خرابکاریهاش رفته بالا اگه اینطوری پیش بره بزودی باید ظرف و ظروف جدید بخریم
جونم براتون بگه دیروز عصر مثلا می خواستم برم بیرون اما نشد شما هم ٥:٣٠ خوابیدین بمدت حدود ٢ ساعت منم یه مقدار به کارای عقب افتاده رسیدم بعد اینکه بیدار شدین سوپ و سرلاک و آبمیوه خوردین آقای باربد روی مود نق و نوق بود و بغل می خواست یه خورده با هم بازی کردیم وقتی از اتاقتون اومدم بیرون سریع دنبالم بودین عین جوجه اردکا من نمی دونم این همه اسباب بازی رو من و بابا مگه برا خودمون خریدیم که نگاهشون نمی کنین. گناه دارن دلخور میشن ممکنه قهر کنن.
شب هم من کلی خوابم می اومد دیگه یادم نیست شمازودتر خوابیدین یا من
الحمدالله یه خورده بهتر شدین .امیدواره همیشه سلامت باشید خوشگلای من بی نهایت دوستتون دارم و می بوسمتون