.................يكسالگي

سلام فرشته هاي كوچولوي من

تولدتون مبارك باشه ماشالا به جونتون امروز يكساله شدين و خداوند بزرگ و مهربون رو شكر ميگم به خاطر الطاف بيكرانش كه نازنينايي مثل شما رو بهمون عطا كرد.

عزيزترين عزيزانم تك تك لحظات امروز براي من خاطره شيرين 17 آبان سال گذشته رو زنده مي كرد همش داشتم به سال گذشته فكر مي كردم كه چفقدر كوچولو بودين و امروز ماشالا برا خودتون قد كشيدين و در حال بزرگ شدن هستين.

چه سالي بود با تمام پستي بلنديهاش تلخي و شيرين هاش گذشت و من از خداوند عزيز مي خوام كه لذت ديدن روز هاي زندگي شما رو از من نگيره و بتونم شاهد به ثمر رسيدن شما باشم. اميدوارم خداي بزرگ من و بابايي رو  در راه تربيت شما فرشته ها موفق كنه.

تو اين روز عزيز مي خوام يه تشكر و قدرداني وي‍‍ژه داشته باشم از شخصي كه هيچ وقت تو اين سالها منو تنها نگذاشته و نفس گرمش هميشه كمك رسان من بوده از مادر مهربون و عزيزم كه قدرش رو تا هميشه مي دونم و اگر گاهگاهي باعث رنجشش ميشم از خدا عاجزانه مي خوام كه منو ببخشه . از كودكي تا كنون همراه هميشگي من در تمام لحظات زندگيم بوده و بخصوص در دوسال اخير براي ثانيه اي از من غافل نبوده .آيا آنچناني كه مادرم به من رسيدگي مي كنه ممن خواهم توانست به بچه هاي  گلم رسيدگي كنم؟؟؟؟

ديگه اينكه از عشق زندگيم ايمان عزيزم كه در درجه اول برام يه دوسته بعد همسر و همراه زندگي ممنونم.توي اين چند سال ثابت كرده كه قلب بزرگي داره . لحظه اي منو تنها نگذاشته و براي تمام لحظه هاي شادي كه به من هديه داده ازش ممنونم . بدون تعارف ميگم كه لذت و شيريني اين روزهاي من مديون قلب  رئوف و مهربونشه كه هيچوقت منو به حال خودم نگذاشته و در اين سالهايي كه در زندگيمون گذشت هميشه مژده روزهاي خوشي رو كه الان بهش رسيديم به هردومون مي داد و تو اين راه دشوار حتي اگه من خسته و رنجور شدم هيچوقت نا اميد نشد.

امروز از تمام افرادي كه هميشه به ما لطف مخصوص داشتن و نگران ما بودن تشكر مي كنم

مروز يه روز مخصوصه شايد لذت امروز هيچ وقت برام تكرار نشه .احساس بزرگي مي كنم و به خاطر داشتن خانواده اي گرم و مهربان ،خداي بزرگ رو سپاس ميگم.

تو چند روز گذشته متأسفانه زياد سرحال نبودين هر دوتون دچار تب  وسرما خوردگي شدين  تارا الان بهتر شده ولي باربد هنوز خوب خوب نشده.

امروز براي پايش يكسالگي رفتيم مركز بهداشت. خدارو شكر منحني هاي رشدتون نرماله و همه چيز رضايت بخشه البته اگه تارا خانم بزارن كمي بيشتر بهشون برسيم

تارا : وزن : 9 كيلو    قد : 76 

باربد: وزن 10200 گرم  قد : 77

واكسن يك سالگي هم موند برا دوشنبه آينده.

اگه خدا بخواد جشن تولد يكسالگيتون رو روز جمعه برگزار مي كنيم. تا يادگاري باشه براي آينده البته از شما چه پنهون بيشتر بخاطر دل خودمونه و بهانه اي براي دور هم جمع شدن فاميل. الهي فداتون بشم كه چه بهانه هاي شيريني هستين

تو اين روزا باز كلمات مفهوم بيشتري تو حرف زدنتون استفاده مي كينين. تاراميگه بئيم ( بريم ) هيچي ، اين چيه ، مامان ، بابا ، ددر .

تازگيها باي باي هم مي كنه .امروز خانم كارشناس مركز بهداشت ازم پرسيد بچه ها باي باي مي كنن.گفتم بله .موقع خداحافظي هر كاري كردم اصلا اين كارو نكردن خلاصه بعضي وقتا در راستاي آبروريزي مامان خوب عمل مي كنن.

دو سه روز پيش رفته بوديم خونه خاله بابايي تارا با شنيدن صداي آهنگ شروع كرد به چرخيدن دور خودش و ناناي كردن و رقصيدن الهي فداش بشم من .تازگيها تمرين مي كنه عقب عقب راه ميره خيلي بامزس اين جوجه من

باربد هم كه در احتياط كامل در حال راه رفتنه اونم ميگه مامان بابا امم ب ( شير بده ) هيس هيس ، هيچي

الان ساعت از دوازده و نيم شب گذشته و هر دوتن خوابين منم پاي كامپيوتر خاله جونم.نمي خوام اين پستو زياد طولاني كنم.

از تمام مهربونايي كه تو اين مدت صادقانه در كنارمون بودن تشكر مي كنم افرادي كه وجودشون براي ما دلگرميه.

از خدا به خاطر تمام لحظات شيرين زندگيم ممنونم و مطمئنم اگه تلخي تو اين مدت بوده حتما به خاطر درك لذت داشته هام بوده و ديگر هيچ

از خدا مي خوام كه به شكرانه اين نعمات همه آرزومندان رو به آرزوشون برسونه و به تن تمام بيماران لباس عافيت بپوشونه

از تمام دوستان ني ني وبلاگي كه همراه ما بودن و خاطرات روزانمون رو پا به پاي ما خوندن ممنونم  و اميدوارم كه شريك تمام لحظات شادشون باشم.