تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

طليعه آبان

1390/8/1 18:16
نویسنده : مامان انیس
568 بازدید
اشتراک گذاری

سلامي چو بوي خوش زندگي به دلبنداي عزيزم

حالتون خوبه فداتون بشم من امروز اول آبانه و اين ماه، ماه تولد شما فرشته هاست.ديگه بايد تدارك جشن تولد شما رو ببينيم اگه خدا بخواد . هفدهم اين ماه همون روز موعوده كه خدا در رحمتش رو باز كرد و به ما پدر و مادر منتظر عنايتتون كرد . البته اگر بخوام از اول اول بگم روز 27 اسفند 88 كه جواب قطعي آزمايش خون من اومد و 14 فروردين 89 كه دكتر تو سونوي اول گفت شما دوقلو هستين روزهاي فراموش نشدني زندگي من هستند.

بطور خلاصه براتون بگم هنوز اينترنت اداره قطعه و من الان از فرصت كوتاه خواب عصر شما استفاده كردم و بالاخره تونستم بعد چند روز بيام سري به وبتون بزنم. دلم براي همه دوستان ني ني وبلاگي تنگ شده بود.

تو اين دو سه روز باربد يواش يواش داره راه مي افته و ترسش موقع راه رفتن كمتر شده و حدود 6-7 قدم بر مي داره . روز جمعه بود كه چند قدم پشت سر هم براي اولين بار برداشت .

محدوده هجوم شما به اقصي نقاط خونه بيشتر شده و هيچ كشو و كابينتي از دست شما در امان نيست اول خاليشون مي كنين و بعد ميرين داخلشون ميشينيد. گاهي اوقات به كلبه بازيتون هم سر مي زنين البته اگه ما بريم توش بشينيم. عين بچه شير ها با هم كشتي مي گيرين و بيني هاي همديگه رو گاز مي گيرين . مرتب با كنترل هاي  تلويزيون و ... بازي مي كنيد پدرشون رو درآوردين. سيم تلفنو مرتب مي كشيد ديگه به جاي دللنگ دللنگ ميگه ونننگ ونننننگ

روزي چند بار پنكه بيچاره رو نقش زمين مي كنيد.و خودتون هم كنار واميستين از نتيجه كارتون لذت مي برين.

تارا از الان تمرين كوهنوردي مي كنه و از همه چي بالا ميره قربون اين جوجه كوچولو بشم من

سرو صداي خنده هاي شاد شما تو فضاي خونه مي پيچه و قلب ما رو سرشار از شادي و آرامش مي كنه .خدايا هزاران مرتبه شكرت

به زبون عجيب غريب خودتون حرف مي زنين.گاهي اوقات كلمات با مفهومي هم غير از مامان و بابا و ددر بيان مي كنيد و البته خيلي اتفاقي .مثلا چند روز پيش تارا گفت جوجه .باربد هم وقتي گرسنشه ميگه ام به

تقريبا همه چي مي خورين.البته تارا اين ماه اشتهاش كمتر شده و براي غذا

دادن بهش بايد تمام خونه رو دنبالش بدوم اگه خانمي كنه و عذاشو تا آخر بخوره

ديروز كمي رفتيم بيرون كالسكه سواري ولي با امكانات مجهز كه مثل دفعه پيش پوستمو نكنين . تو راه يه مامان و ني ني كالسكه سوار ديديم .نمي دونم باربد از كجا فهميد ني ني دختره يه دفعه پا شد ايستاد اون ني ني هم همينطور . قربونش برم باربد الكي احساسات براي ديگران خرج نمي كنه و لي بعضي وقتا شيطونيش گل مي كه

در پايان گردش معلوم بود بهتون خوش گذشته اصلا اذيتم نكردين ولي كالسكتون پر از خرده بيسكويت شد .تارا بيسكويت خودشو خورد و بعد شيرجه زد صندلي عقب براي چپاول بيسكويت داداشش قربونش برم دخترم وقتي اراده مي كنه بايد بدست بياره پشتكارش عاليه .

تو خونه هم همينطوره اگه بخواد در كابينتي رو باز كنه مياد بهم نگاه مي كنه ميگم نه نكن مي برمش تو استخر اسباب بازي هاش دوباره و چند باره اين كار تكرار ميشه تا يكيمون خسته بشه ( يه وقت فكر نكنين دخملي از رو ميره  ها منم كه پرچم سفيد رو بالامي برم )

باربد تو كالسكه خوابش برد و تارا هم وقتي برگشيم يك ساعت بعد از انجام هر جور فضولي كه فكر مي كنين خوابيد و ولي فكر كنم تو هواي پائيزي غروب كمي سرما زده شد . چون عطسه مي كرد و آبريزش بيني داشت .امروز هم خيلي بي حاله بهش شربت دادم اگه بهتر نشد شب مي بريمش دكتر.

امروز صبح  براي تحويل مدارك رفتيم اداره گذرنامه و فكر كنم تا يك ماه ديگه گذرنامه ها بياد .تو نسل شما همه چي عوض شده ما بعنوان همراه تو پاسپورت پدر مادر بوديم و نوزادان يك روزه امروز بايد پاسپورت انفرادي داشته باشن.

اداره ما ديگه اومده نزديك خونمون و من پياده ميرم و بر مي گردم. ولي خودمونيم تازه امروز براي اولين بار در زندگي كارمندي بعد از تولد شما سر وقت رسيدم. آخه اگه شما ها بيدار باشين اول صبح من حتما ديرم ميشه چون دوست دارم كارهاي مربوط به شما رو شخصاً انجام بدم.

خداي بزرگ به تمام فرزندان اين مرز و بوم كهن در سراسر دنيا عزت و سلامتي و آرامش عنايت كن.ني ني ها تو راهي رو به سلامت به آغوش مامان و باباهاشون بفرست بخصوص رادين كوچولوي فسقلي دوست ني ني وبلاگي ما رو

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان محمد پارسا
2 آبان 90 19:05
سلام خدا نی نی های نازتون رو حفظ کنهخوشحال می شم با هم تبادل لینک داشته باشیم