عسل و نفس
بچه هاي نازنينم سلام
الان كه دارم اين مطلبو مي نويسم ساعت 7 و 15 دقيقه بعد از ظهره هر دو تون خوابيدين و سكوت تموم خونه رو فرا گرفته . با اين همه فضولي به سرو صدا و شيطوني هاتون عادت كردم وقتي خوابيدين دلم براي شيرينكاريهاتون تنگ ميشه .
پسر بلا و دختر طلايي من وقتي تو خواب ناز هستين ، آرامش معصومانه چهرتون تمام خستگي من و بابا رو از تنمون بيرون مي كنه .مخملي هاي من امروز دقيقا 6 ماه و نيمه شدين .از خداوند مهربون مي خوام سلامت و عافيت را نثار تموم كودكان دنيا بكنه .بچه هاي معصومي كه وجودشون سرشار از شادي و آرامشه و از تموم پدر و مادرهاي دنيا مي خوام كه لذت وقت گذراني با بچه هاي گلشون رو با هيچ چي عوض نكنن.
تارا و باربد الان دو ماهي هست كه غذا خوردن ( غذا هاي نيمه جامد مثل سوپ ، حريره بادام و سرلاك ) رو شروع كردن و خيلي خيلي هم دوست دارن. باربد مامان خيلي خوشگل غذا مي خوره تارا طلا هم بعد از خوردن يك قاشق حتما بايد تمام انگشتاشو بخوره تا بهش بچسبه و گرنه غذا مزه نداره
تارا در ماشين
باربد در ماشين