اول قصه
سلام بچه هاي گلم
چند روز پيش اين وبلاگ رو براتون درست كردم تا وقتي بزرگ شدين از خاطرات روزانه سالهاي اول زندگيتون با خبر باشيد . ولي مامي سرش خيلي شلوغه و فرصت كافي نداره چند روز پيش 6 ماهه شدين و من دوباره رفتم سركار اين روزا خيلي خيلي شيرين شدين و صبحا پيش مامان بزرگ هستين .تاراجون دختر گلم ماشالا خيلي شيطون شده چهاردست و پا راه مي ره و به همه چي كار داره و سعي مي كنه به خوبي همه چيو به هم بزنه ولي باربد پسر نازم آقاست خيلي آرومه .
من و بابايي هميشه خدا را به خاطر شما فرشته هاي قشنگ زندگي شكر مي كنيم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی