تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

دلبنداي من

1390/6/1 18:54
نویسنده : مامان انیس
387 بازدید
اشتراک گذاری

سلام حالتون خوبه گوگوليها ؟خوش ميگذرونيد حسابي پوست هممون رو كندين.ديگه ماشالا به جونتون فضولي نيست كه نكرده باشين. جايي نيست كه سرك نكشيده باشيد و.......

امروز دندون پنجم تارايي اومد بيرون الهي قربونش برم حسابي درد كشيده اينروزا خيلاي بي تابي كرده خوابش هم اصلا خوب نبوده يه ربع پيش هم به زور و گريه خوابيده طفلكم

باربدي طلا هم كه دو روزه تمرين ايستادن مي كنه تازه خودش هم ديروز يه دفعه از حالت خوابيده نشست ولي تا امروز ديگه تكرارش نكرده .سرعت سينه خيزش هم ماشالا مثل نوره.به سرعت به سمت اشياء غير مجاز پيش ميره مثل سيم برق كنترل كاغذ و كتاب و اگه دستش برسه شلنگ كولر كه حتما بايد از جاش درش بياره.در ضمن بايد براش آيفونو روشن كنيم تا مردمي رو كه تو كوچه رد ميشن ببينه و صداشون كنه.

دنياي خو شي داريم باهاتون نازنينا الهي از هيچ بنده اي شادي و خوشي رو نگير و لذت با هم بودن رو به كام همه بچشون.

الان ساعت نزديك 7 بعد از ظهره دوتاتون خوابين و منم سرم درد مي كنه چون امروز تو اداره خيلي پاي كامپيوتر بودم.الانم چون فرصت كردم سريع اومدم به وبتون سري بزنم . چون اينترنت اداره از يه هفته پيش قطع شده و هنوز هم ايرادش برطرف نشده.

تارا گلي داره تمرين راه رفتن مي كنه و حدود 6 7 قدمي خودش سريع بر مي داره ولي مي افته .قربون اون عزم جزمت برم كه وقتي اداره مي كني حتما بدست مياري.الان ديگه تارا به راحتي از مبل و تخت بالا و پايين ميره. ديگه كمتر مي افته.ولي هميشه تو گوشه كنارا مشغول كند و كاوه گاهي اوقات هم كاراي خطرناك مي كنه و هر چي مي بينه سريع ميزاره تو دهن كوچولوش.با مزه همه چي كاملا آشناس.......

عزيزان من با اومدنتون دنياي من و بابايي و خيلي هاي ديگه رو شاد و شيرين كردين.خدايا به خاطر اين آبنباتا ازت ممنونممممممممممممممممممممممممممم

الهي من فداي اون خوابيدنتون برم كه اينقدر كوتاهه .تارا خانم بيدار شدن مثل اينه امروز اراده كردن به بيداري و با خواب ميونه اي ندارن پس فعلا خداحافظ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

سپیده
1 شهریور 90 19:20
الهی من بگردم این عشقولیهارو..... چقدر ناز تشریف دارن....خدا بهتون ببخششون
مامان احسان
2 شهریور 90 12:51
خدا قوت واقعا مرحبا به این مامان که با این همه مسئولیت خاطرات فرشته کوچولوهاشم ثبت می کنه من شمارو با افتخار لینک کردم