تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

نه ماهگی

1390/5/18 12:47
نویسنده : مامان انیس
639 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیزای دلم نه ماهگیتون مبارک باشه.ایشالا همیشه سلامت سلامت شادمان باشین نوگلای من

 

ماشالا به جونتون دارین زود زود بزرگ میشین انگار همین دیروز بود اما حالا ماشالا قد کشیدین مثل یه نهال دارین بلند و تنو مند میشین عسلای من

امیدوارم که خدا تمام بچه های گل این مرز و بوم را از هر چه بدی و  نامرادی هست دور کنه و سلامتی و نشاط را در تمام  لحظه لحظه های زندگیشون حفظ کنه

دیروز به مناسبت پایش نه ماهگی رفتیم مرکز بهداشت

تارا خانم : وزن ٧٩٥٠  قد ٧١

باربدخان : وزن ٨٨٥٠ قد ٧٢

با اینکه وضعیتتون خوب بود ولی رشدتون نسبت به دوره قبل کمتر بوده احتمالا به خاطر دندوناتون هست چون خدا رو شکر مریضی نداشتین برای دندون در آوردن ولی انگار روی وزنتون اثر گذاشته و زیاد تغییری نکرده بودین نسبت به ماه قبل

                          ماشالا وضع خورد و خوراکتون هم خوبه سر غذا خوردن دعوا می کنین گاهی اوقات نمی دونم به کدومتون اول غذا بدم همیشه هر دوتون با هم می خورین ولی تو فاصله دو قاشق غذا حسابی سرو صدا می کنین.الهی من فداتون بشم توت فرنگی های خوشمزه

 

 

بعد از ظهرها که مشغول کارای خونه هستم دوتائیتون رو میارم تو آشپزخونه یا خودتون میاین و با وسایل آشپزخونه مثل سبد و کاسه و کشو ها مشغول میشین .دلم برای اسباب بازیهاتون می سوزه آخه چند روزی یکبار نظر التفاتی بهشون می کنین. در غیر اینصورت فقط پخش و پلاشون می کنین رو زمین و من باید از همه جا اسباب بازی جمع کنم.

 

 

 

جونم براتون بگه گلای من تا چند وقت دیگه ادارمون جابجا میشه میاد نزدیک خونمون اونوقت دیگه من به شما نزدیکترم تو روزایی که مامان جون پیش شماست.

شما و مامان جون حسابی با هم اخت شدین چون صبحا همیشه با همین یه هفته اون میاد خونمون یه هفته هم ما میریم خونشون تا ایشالا بزرگتر بشین و سن مهد کودک رفتنتون برسه.بعد ازظهرها وقتی با مامان جون حرف می زنم صداشو میزارم رو اسپیکر شما هم با شنیدن صداش حسابی ذوق زده میشین

مامان جون تو تمام این مدت کنارمون بوده من همیشه بهش مدیونم .از دوران بارداری گرفته که همش استراحت مطلق داشتم طبق تجویز پزشک خونشون بودم تا الان که داره از شما جوجه ها مراقبت می کنه

انگار رسم دیرینه بچه داری و نوه داری همیشه ادامه پیدا می کنه چون من و خاله جون تو بچگی پیش مامان بزرگ بودیم .الانم که مامان جون با شماست. ایشالا خدا به من و بابایی اونقدر عمر بده که بچه های شما رو ببینیم و بزرگ کنیم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)