آرام جان ..............

سلام عزیزای دلم

خوبین خوشین سلامتین؟امیدوارم روزی که این یادداشتا رو می خونید از وبلاگتون راضی باشیدو اگه خواستین بهترش کنید و یا ادامه اش بدین.

جونم براتون بگه ماشالا روز بروز فضولتر میشین. اشتهاتون خیلی خوبه مثل بعض از بچه ها بدغذا نیستین و این مایه خوشحالیه حتی قطره های بدمزتون رو با اشتها می خورین ( آهن. مولتی ویتامین و زینکوویت )

باربد بلا موقع غذا خوردن با اشتهاست و غذاشو تا آخر می خوره وقتی هم سیر شد محاله چیزی بخوره لباشو محکم رو هم فشار میده

تاراخانم مثل گنجشکا کمی می خوره بعد میره فضولی می کنه تا هضمش کنه دوباره میاد البته وقتی خیلی گرسنشه اونم کامل غذا می خوره. شما ها الان سوپ با ترکیبات مختلف سرلاک با مزه های مختلف ماست زرده تخم مرغ انواع میوه ها و بیسکویت مادر رو می خورین

از فضولیهاتون بگم که چقدر بامزهس . تارا دیگه به چهاردست و پا رفتن قانع نیست مدام دستشو میگیره بلند میشه چند قدمی هم راه میره سرگرمی جدیدش اینه که بره زیر صندلی سرپا وایسه یا چهار دست و پا از زیر صندلیهای ناهارخوری رد بشه یعنی از یه طرف بره داخل و از طرف دیگه بیاد بیرون

این فضولی های تارا انگیزه باربد رو برای تحرک بیشتر کرده گاهی اوقات دلش می خواد سرپا وایسه الهی قربونت برم تو هم بزودی می تونی چهاردست و پا بری و بشینی و سرپا وایسی

تارا با کشیدن موهای باربد علاقه و محبتش رو نشون میده چون اکثر اوقات موهای من و باباو مامان جون و بقیه رو می کشه منم به پسرم اجازه دادم وقتی موهای تارا پرپشت شد.علاقشو نشون بده

خداوندا به خاطر این فرشته های مهربونی که بهمون عطا کردی هزاران بار تو را شکر می گویم