تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

تکه های روح من

1392/10/7 14:08
نویسنده : مامان انیس
786 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته های زمینی من

حالتون چطوره اوضاع به کامتون هست ؟سلامت هستید ؟در چه حالید؟

امیدوارم هرجا که هستید سلامت باشید و شادمانه ترین لحظه های زندگیتون رو تجربه کنید یادتون باشه هیچ فرصتی رو برای شاد بودن ، مهربان بودن، عشق ورزیدن و زندگی کردن از خودتون و عزیزانتون دریغ نکنید

همیشه با خودتون و اطرافیانتون صادق باشید مبادا که صفای کودکانتون رو با دنیای مادی معامله کنید روح پاکتون رو اسیر نکنید همیشه آزاد باشید و رها که در اوج بمانید و سربلند باشید و مایه افتخار

بهترین ها رو برای شما پاره های قلبم و تکه های روحم از خداوند زمین و آسمان می خواهم که همیشه نگهدار و حافظ شماست

باز هم  دو هفته گذشت واقعا نمی رسم بشینم پای نت حجم کارم بالاست توی خونه هم دیگه نه صاحب گوشی ام نه لپتاپ دو کوچولو که همه دنیای منند شدند مالک بلامنازع من و ما و خونه و اختیارمون صد در صد دست اوناست

مائیم و یه خونه به هم ریخته و دو وروجک شیطون و ماشالا پرانرژی که از در و دیوار بالا میرن دعوا می کنن به هم محبت می کنن به هم خوراکی میدن یواشکی غذای همدیگه رو می خورن همدیگه رو نصیحت می کنن میان شکایت همو می کنن .... اما تحمل یه لحظه جدایی از هم ندارن

دنیای این روزای ما خیلی خیلی شیرینه پر از تجربه های جدیده هر لحظه مادری من مورد امتحان قرار می گیره خیلی هاشو رد میشم چون صبر و حوصله ام کمه و بسیار شرمنده کودکانم هستند بعد از هر لحظه سخت بشدت از برخورد تلخم پشیمان می شوم امیدوارم خدایم مرا ببخشاید و کودکانم که همه دنیای من هستند

زبان شیرین شما اما درهای تازه ای را به روی من گشوده همه اش لذت است و شیرینی........... مارا به اوج قصه می برد و بدون بال پرواز می کنیم

در این مدتی که گذشت یک روز رفتم اهواز برای دوخت لباس فرم های جدید بقیه اش هم مشغول اداره بودم و شماها و خونه مامان جون بعضی اوقات

حال و اوضاع روحیم در این مدت زیاد مساعد نبود و متاسفانه حوصله هیچی رو نداشتم روحیات من به طور ناخودگاه در رفتارم جاری شده بود و بچه ها نازنینم درگیر آشفتگی من بودند و من هم مثل همیشه شرمنده کودکانم و خدای مهربانم که می دانم از من انتظار داشت به پاس این همه موهبت و خوبی که در حق من و عزیزانم رواداشته خوددارتر باشم

خدای بزرگم مثل همیشه نگاهم به دستان پرمهر توست و همه چیز را به تو می سپارم که تو آفریننده همه خوبی های دنیای منی

تارا دیروز اومده به باباش میگه بابا یه عنکبوتی دیدم نکشیدمش ( نکشتمش )بیا اینجا برات توضیح بدم

رفتیم خونه مامانم موقع چای عصر به مامان جونش میگه ما قند نداریم چایی نداریم ششکر نداریم بابام میگه از بس به این بچه قند نمیدی اینطور میگه

رفتیم سوپر خرید کنیم به فروشنده که کاملا می شناسدمون میگه ما تو خونه موبایل نداریم فلفل هم نداریم بیسکویت هم نداریم

لپتاپو روشن می کنه میگه مامان بزار کارامو انجام کنم

با تسلط کامل سی دی های مورد علاقه خودشو میزاره و می بینه به باربد که سی دی ماشیناش تو دستشه میگه باربدی این خرابه و با زرنگی تمام سلیقه اشو به داداشش تحمیل می کنه

روز پنجشنبه خیلی شیطونی کردن و مرتب با هم دعواشون میشد منم دیگه خسته شدم گفتم اگه یه بار دیگه صدای دعواتون بیاد و شکایت کنید هر دوتون رو تنبیه می کنم چند دقیقه بعد صدای گریه باربد بلند شد شد بدون اینکه مستقیم برم طرفشون نگاشون می کنم دست باربدو گاز گرفته داره دستشو ناز می کنه بهش میگه شش ششش آروم باش گریه نکن

باز هم روز پنجشنبه من توی آشپزخونه مشغول بودم و به طرز مشکوکی خبری از هیچ کدومشون نبود رفتم توی اتاق می بینم رشته های ماکارونی رو خرد می کنن در حالیکه نشستن روی تخت تا منو دیدن شاباششون کردن توی هوا ...........یعنی به طور متوسط من هر 10 ساعت یکبار خونه رو جاروی کامل می زنم

فرستادمشون توی اتاقشون بهشون میگم هرکاری می خواید همین جا بکنید نباید بقیه خونه رو به هم بریزید تارا میگه خواهش می کنم من دختر خوبی ام

چند روز پیش خاله جون اومد پیشمون شب بردم برسونمش حال نداشتم کفشامو بپوشم همینطوری با دمپایی رفتم توی راه باربد مرتب میگه بستنی آب میوه میگم هواسرده نمیشه سرما می خوریم

سر خیابون بعدی میگه خوب بستنی زمستونه میگم مامانی کفش نپوشیدم روم نیست برم توی فروشگاه بزارین تا فردا تارا خانم میگه خب بریم کلوچه بخریم دلم می خواست موهامو بکنم در ضمن خنده ام هم گرفته بود

یکی از مشکلات این روزای من با خانوم کوچولو اینه که وقت بیرون رفتن اول شرط می کنه کلاه نمی پوشم پالتو نمی خوام بعد میره سراغ لباسای بندی تابستونه اش میگه اینو می خوام یعنی ما همیشه و هر روز روی انتخاب لباس با خانم خانما باید مذاکره کنیم البته آقا کوچولو هم اینجوریه کل لباساشو از زیر تا رو خودش باید نظر بده و البته من عاشق این استقلالشون هستم و تا اونجا که بشه نظراتشون رو اجرا می کنم

دیروز خونه مامان اینا بودیم برای ناهار خوراک مغز درست کرده بود اگر شما ذره ای چشیدید ما هم همینطور قربونشون برم تمامشو خوردن نوش جونتون باشه الهی

خواهرم به همسری میگه خوشم میاد هر چقدر تو بدغذایی بچه هات جبران کردن

این همسری ما نه که ته تغاری بوده کلا سلیقه اش خاصه توی غذا خوردن ..... حالا البته بهتر شده ولی خب این سابقه اش خرابه

دیشب هم بعد مدتها رفتیم رنگین کمان و یه خورده بازی کردن و بعدش هم رفتیم خرید هفتگی خانم و آقا کوچولو

هفته پیش آخر شب می خوایم بخوابیم باربد میگه مامان غذا بده براش غذا گرم کردم خورده میگه حالا بیا کوشینگا کنیم ( منظورش کاراته بود ) میگم بلد نیستم میگه بیا ماشین سواری

مامانم از باربد می پرسه پسرم غذا چی خوری میگه کباب میگه بهش برای من چرا نیاوردی بعد همش از من جایزه می خوای .............بهش میگه مامان جون کباب نداریم تموم شده دیگه

توی خیابون داریم میریم میگه مامان موافقی بریم پیتزا بخوریم یا اسنک

خدایا شکرت به خاطر همه چی و می دونم که همیشه هوای ما رو داری ما رو محروم نکن از نگاه پر مهرت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

مامان بردیا
7 دی 92 16:54
"تکه های روح" بسیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار به دلم نشست.روزگارتون طلایی
مامان انیس
پاسخ
قربون مهربونیت عزیزم
مامان مونس
8 دی 92 1:38
آخی خسته نباشی امیدوارم خدا بهتون نوان مضاعف بده ولی خذایششش خیلی شیرین و باحالنا.چرا از الان بچه ها عکس نمیزارید
مامان انیس
پاسخ
قربونت برم لطف داری برای عکس هم چشم
نرگس مامان طاها و تارا
8 دی 92 23:39
چقدر قسمت اول متنتو دوست داشتم،به دلم نشست و مثل همیشه بهم آرامش داد،آرامش اینکه یکی هست که حرفامو میفهمه و شاید برای بداخلاقی هام بهم حق میده شیرین زبونی هاشون هم واقعا شیرین بود
مامان انیس
پاسخ
نظر لطفته عزیزم محبت داری می فهمم چی میگی همیشه برای خودم و خودت و همه مامانا آرزوی حوصله و آرامش دارم می بوسمتون
مامان تارا
9 دی 92 8:45
سلام و صدسلام به مامان انیس و تکه های روح شیرینش حال و احوال؟ شرمنده ما بهتون سر نزدیم ای شیطونکها هنوز هم که مامان رو اذیت میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟ هههههههههه یعنی بدون کفش کلوچه رو میشه خرید !! وای این مشکل لباس بچه ها رو همه مون داریم نوش جونشون بزار بخورن آخه بچه جون حالا غذاخوردن آخر شب به کنار دیگه کاراته چی بود نصف شبی جای من شیرینکهاتو ببوس
مامان انیس
پاسخ
سلام رویا خانوم گل بابا دلمون تنگ شده بود امیدوارم حوصله ات سرجا اومده باشه نمیشه خرید مگه نمی دونی با دمپایی بدون کیف و فقط با کلیدام رفتم بیرون خانم و آقا انگار توی سوپر نشستند هر لحظه سفارش جدید می دادند فکر دیگه ای به ذهنم نرسید که خلاصم کنه توی اون موقعیت کاراته و کوشینگا اصلن یه وضعی قربون لطفت برم دوست خوبمبرای تو و تارا خانوم گل
آرام
9 دی 92 20:48
سلام مرسی که به ماسرزدی وای چه دوقلوهای ناز و دوست داشتنی هستن ماشاال ... من بااجازتون لینک شمارو میذارم تو وبلاگم.
مامان انیس
پاسخ
سلام خواهش می کنم امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید نظر لطف شماست محبت کردید
خواهر فرناز
10 دی 92 0:24
سلام انیسه جون ممنون اومدی پیشمون وبه یادمون هستین خداشاهده این چند روز دلم هواتا کرده بود وبه خودم میگفتم من چه بی معرفتم که به دوستام سر نزدم شرمنده به خداسرم هیلی شلوغ بوده وگرنه حتما می اومدم قربونت برم بووووووووووووووووس
مامان انیس
پاسخ
قربونت دوست گلم می دونم سرت شلوغه اصلا هم بی معرفت نیستی به درسات برس واجب تره موفق باشی می بوسمتون
سایه
10 دی 92 17:47
سلام خانمی...خوبی؟ خسته نباشید...دوقلوهات خوبن؟... منم دوتا دختر دوقلو دارم 4 ماهه...یه قسمتی از ارشیوتو خوندم...البته نه همه شو ایشالا بچه هات سالم وسلامت باشن و زیر سایه پدر مادر... دوست داشتی به من هم سر بزن تا از تجربیاتتون استفاده کنم
مامان انیس
پاسخ
سلام ممنون لطف دارید خدا حفظ کنه دخملای نازنینتو امیدوارم همیشه شادمان باشید و سلامت حتما خدمت می رسم محبت کردید
مامان گلی
10 دی 92 22:52
سلام مامانی. خداروشکر که خوشکلا بد غذا نیستن.واقعا عالیه.نوش جونشونالهی چقدر شیرین زبونن.من وقتی میخونم نوشته هاتونو کلی میخندم وتو ذهنم تصورات میسازم.زنده باشن 1000 سال
مامان انیس
پاسخ
سلام عزیزم والا روند خوش عذاییشون دوره ایه شل کن سفت کن داره البته دست مامان جونشون هم بی تأثیر نیست بعضی چیزا رو که من خودمو می کشم تا بخورن مامانم راحت به خوردشون میدهزنده باشی دوست مهربونم و امیدوارم همیشه لبات به خنده باز بشه فرشته های نازتو ببوس به جای من
مامان سونيا
11 دی 92 10:59
سلام انيس جان خوبين انشالله چه پست قشنگي كلي لذت بردم از خوندش یه عنکبوتی دیدم نکشیدمش لپتاپو روشن می کنه میگه مامان بزار کارامو انجام کنم ما قند نداریم چایی نداریم ششکر نداریم لپتاپو روشن می کنه میگه مامان بزار کارامو انجام کنم عجب دخمل بلايي چه سليقه اي تحميل ميكنه به داداشيش خب بریم کلوچه بخریم لباس پوشيدن هم كه معزليست بس عظيم براي خودش حالا بیا کوشینگا کنیم چه لذتي بردم از خوندن اين جملات قشنگ زند باشيد هميشه شيرين زبونهاي نازنين
مامان انیس
پاسخ
قربون دوست مهربون و گل و با حوصله خودم برم من
محمد
11 دی 92 14:12
شادباشید
مامان انیس
پاسخ
ممنونم لطف کردید
خاله جوووووووووووووووووووووووون
12 دی 92 15:33
مـحکــم باش وقتی خیلی نرم شوی ؛ همه خـَمـَت می کنند ! حتی کسی که انتظار نداری ...
مامان انیس
پاسخ
طعم صداقت کلامت را با تمام وجودم حس می کنم
مادر(رادین و راستین)
14 دی 92 17:52
سلام خانمی خدا قوت خداروشکر که سلامت و شاد هستین ببوس شیرین زبون ها رو ... خدا حفظشون کنه
مامان انیس
پاسخ
سلام دوست گلم مرسی از محبتت ایشالا که زنده باشی محبت کردی شاه پسرا رو ببوس
مامان محمد پارسا
14 دی 92 20:20
انیس جون خسته نباشید اومدم بگم اومدم سر فرصت می خونم
مامان انیس
پاسخ
قربونت برم عزیزم لطف داری گل پسرو ببوس
مامان آرشيدا قند عسل
15 دی 92 11:12
عزيزم ميشه بگيد شما تو خونه چي داريد اونوخ؟!!عزيزم تو چه مهربوني عنكبوت رو نكشديش اميدوارم هر چه زودتر حال و احوالت برگرده سرجاي خودش و همه چي اونجور كه تو ميخواي پيش برهدخترم گاز نگير كه بعد مجبور نشي هي بگي شيشش شيشششاي ول فكر كن مجبور ميشدي با دمپايي پياده شي بعد مثلاً يكي از برو بچ همكارو ميديدي چه صحنه اي ميشد به بهبوسسسسسسسسسس براي شما جوجوها
مامان انیس
پاسخ
اگه به این بچه هاست که هیچیقربونت عزیزم ممنون از لطفت ...می دونم آدم از فردای خودش خبر نداره تاراست دیگه قشنگ توی روم انکار می کنه خرابکاریهاشوفکر کن من با دمپایی و کاپشن کوتاه ایشالا که گل خنده روی لبات باشه همیشه دوست گلم
خواهر فرناز
15 دی 92 23:28
الان رسیدم مطلباخوندم ماشالاهر روز شیرینتر ازقبل میشند خداحفظشون کنه صبر وحوصله زیادهم به مامان وباباها بده کلی خندیدم ولی حس میکنم چی میگی وچه قدر حرص خوردی دعایت میکنم تنها کاری که از دستم برمیاد همینه
مامان انیس
پاسخ
قربونت برم لطف کردی بزرگترین لطفو در حق من می کنی اگه برام دعا کنی عزیزم