تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

تعطیلات خود را چگونه گذراندید ؟

1392/3/17 18:42
نویسنده : مامان انیس
658 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیزای دلم به نفسای زندگیم

حالتون چطوره خوش می گذره شیطون بلا ها

جونم براتون بگه تعطیلات پربار نیمه خرداد رو داریم پشت سر می گذاریم از روز سه شنبه خونه هستیم و داریم با همدیگه سر و کله می زنیم

قصد یه مسافرت کوتاه رو داشتیم به همدان که چون مهمانسرای همدان تکمیل بود و جای خالی تو ملایر بود منصرف شدیم از رفتن و گفتیم می مونیم توی خونه و حالشو می بریم

و قربون شکلتون بشم این انرژی درونی شما به شکل عجیبی فوران کرد جوری که من یکی ثانیه شماری کردم برای روز شنبه

آخه چرا اینقدر نق می زنید و بهانه می گیرید بابا مغزمون هنگ کرده والا به خدا سر هیچی تفاهم ندارید بابا جان بعضی چیزا یه دونه اس یه کامی یه تی وی نمیشه همزمان دو سی دی ببینید یکیشون میگه بانی نی اون یکی میگه نانی و نونی یکی میگه تی وی یکی میگه سی دی

روز سه شنبه به دلیل فوتبال ساعت 8 شب کلا خونه بودیم و بنده در حال نیمه استند بای شما هم مشغول بازی و دعوا و شیرین کاری

روز چهارشنبه طهر هم رفتیم رودخونه کمی آب بازی کردین بگذریم که تارا خانوم چه گریه ای کرد موقع برگشتن قول بهش دادیم که بریم سوار قایقای قو بشیم یا به قول خودشون اردکا که نبودن متأسفانه ........شب هم رفتیم خونه مامانم بعدش رفتیم رنگین کمان کلی بازی کردین

البته جای آرشیدا گلی هم خالی بوده حسابی این چند روزه دلمون تنگ شده براشون  تارا میگه مامان بریم رنگین کمان آرشیدا و خاله هم بیان گناه داره آرشیدا گازش نمی گیرم....

دیروز ضبح هم خانوادگی رفتیم بیرون کمی دور دور کردیم بعد یه سر رفتیم خونه مامانم اونقدر فضولی کردن و منم سرگرم خودم بودم بابام میگه این بچه های تو چرا نمی دونن نکن یعنی چی چرا حواستو نمی دی بهشون..... بلههههههههههههههههه دیگه کلا سیستم زندگی مامان و بابامو ریختن بهم این وروجکا

برگشتیم خونه با دردسر خوابیدین منم رفتم کلاس ورزش  شب هم رفتیم دوباره خونه مامانم اینا

الان دیگه کاملا معلومه بنده مامانی می باشم به وفور.....

امروز هم که جمعه است و به سلامتی روز آخر تعطیلات پربار و پرمایه کلی کوزتینگ کردم ولی هیچی معلوم نیست الان هم وروجکا خوابن منم در حال سوء استفاده از این موقعیت عالی

تو این چند روز ازبس مستر بین دیدن بچه ها تارا یه خرسی داره مثل خرس مستر بین همه جا با خودش می بردش

 راستی چند روز پیش به خاطر خرابکاری بیش از حد بچه ها اسباب بازی ها رو عمو تولی برده ولی اگه شما سراغشون رو گرفتین این شیطونکا هم گرفتن انگار نه انگار یعنی از رو بردنمون اساسی همش منتظریم بیان دنبال اسباب بازی ها .... فکر کنم باید کاسه و سبد و قابلمه ها رو برداریم تا به خودشون بیان نظر شما چیه دوستای گلم ؟

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (16)

مامان بردیا
17 خرداد 92 19:05
چقققققققققققد خوب که روزی دوبار میتونی بری پیش مامانت من که خیییلی دورم...وروجکای نازو بلا رو ببوس.عکسشونو بزار دیگه


مرسی گلم تقریبا نزدیکیم اینجا هم مسیرها کوتاهه قربونت گذاشتم که تو پست قبلی
مامان سونیا
18 خرداد 92 11:02
ای جان به این وروجکا که وقتی دو رزو توی خونه ایم فراریمون میدن به اداره



الهی دلشون میخواد ارشیداجون هم همیشه توی شادیشون شریک باشه



خوش به حال عمو تولی هرچی که دلش بخواد داره وای چه خوب که بهانه نمیگیرن برای اسباب بازیها چند روز دیگه یادشون میافته اگر هم یادشون نیفتاد شما به جای اسباب بازی نو بهشون قالب کنید فقط که نباید اونها زرنگ باشند




آره تو رو خدا دیدی.... خیلی دوست دارن آرشیدا گلی رو ... چی بگم خواهر چند روزه تموم سبدا و کاسه ها وسط خونه اس میشینن تو کابینتایی که خالی کردن


مامانی
18 خرداد 92 13:37
اخه این فسقلیها رو چطوری باید سرگرم کرد؟! منم موندم به خدا!ا هم کلی اسباب بازی داریم ها ولی همش با سبد و قابلمه بازی میکنن! تاره نی نی های منم که الان کوچیکن سر یه چیز دعوادارن هر چیزی که ازش یکی داشته باشیم, وای به زمانی که همسن نینیهای تو بشن, خدا صبر بده به هممون, مراقب خودت و جوجو های نازت باش خوش باشین


اگه به نتیجه ای رسیدی خبرم کن همینه سبد پلاستیکی اصولا یه چیز دیگه اس ما به ارزش وجودیش واقف نیستیم.... مواظب خودتون باشید
سمیرا مامان آنیتا
18 خرداد 92 13:43
ایشالا همیشه به تعطیلات و دور دور


ممنون دور دور در سطح شهر منظورته گلم ؟؟؟؟؟؟؟
مامان آرشيدا قند عسل
18 خرداد 92 15:01
عزيز دللممممممممممممممممم قربونت برم كه اين طرز حرف زدنت منو كشته عزيزم حالا كه قول دادي آرشيدا رو گاز نگيري تو اولين فرصت خودمونو غالب ميكنيم اي كاش ملاير رو ميرفتيد اونجا هم خوبه و حال و هواتون عوض ميشد ،مي بينم كه درصد تلپينگتون تو اين چند روزه رفته بالااااااا و در آخر هرجا هستيد خوش باشيد و دلم براتون تنگ شده جوجه هاي خودم


به به خاله جونی گل رسیدن بخیر نشد دیگه ما هم تلپ شدیم نه یک بار و دوبار بلکه چندبار تا خدا قبول کند ما هم خیلی دلمون تنگ شده بوس بوس هوار و ده تا
پوپک
18 خرداد 92 15:08
بعضی وقتها برای کسب انرژی خونه موندن بهتر از مسافرت حال میده.

راستی چرا عمو تولی برده؟ به چه دلیل تنبیه شون کردی؟ منم هر وقت زیاد ریخت و پاش می کنن جمع و جور می کنم. اگه اسباب بازی دم دست نداشته باشن وسایل خونه رو می ریزن. خوشم اومد حسابی شما رو از رو بردن با این خونسردی شون

خدا حفظشون کنه.




بله عزیزم گاهی البته!!!!!! عزیزم اینا ریخت و پاش کار همیشه شونه هیچ وقت ازین بابت محدودشون نمی کنم ولی چون وروجکا اسباب بازی ها رو خراب می کردن عمو تولی بردشون ولی همه رو نه بعضی هاش مونده به قدرت خدا نگاه اینا هم دیگه نمی کنن کلا بچه هایی هستن که راحت سرگرم می کنن خودشون رو باورت نمیشه یه لذتی می برن از بازی با سبدا و کاسه ها که نگو و نپرس


مامان تارا
18 خرداد 92 23:19
آخی چه بد شد نتونستین برین مسافرت

ولی تو خونه موندن هم حال و هوای خودشو داره البته اگه وروجکها زیاد اذیت نکنند
بووووووووووووس برای جیگرای خودم


قربون تو دوست گلم
مامی امیرین
20 خرداد 92 8:36
ماشالا به این شیطونیهاشون.
خانمی برای ما که 63 سال تفوت سنی دارن با هم کنار نمیان گهگاهی.جه برسه به این دوقلوهای غیر همجنس.
ببوسشون.


قربونت گلم این دعواهاشون هم خنده داره هم اعصاب خورد می کنه
مامان آرشيدا قند عسل
20 خرداد 92 15:17
سيب جونم اميدوارم بالاخره يه سفر بري آمريكاااا
مرسي دعوتم كردي عزيزم.


آمین به دعات عزیزم خواهش می کنم
نرگس مامان طاها و تارا
21 خرداد 92 11:31
واي انيس چقدر دلم خانواده شاد خواست كه با لذت تعطيلات بگذرونه.
هميشه شاد باشيد و سبز سبز
جواب هاي مسابقه ام خيلي بامزه بود


قربونت برم عزیزم همیشه شاد و خوش باشی دوست نازنینم
مامی کیارش و کیانا
21 خرداد 92 12:01
انیسه جون بابت تبریک تولد ممنونم
کیانا عاشق اسباب بازیهاشه ولی کیارش عاشق قابلمه و آب کش و ....
البته مدتی بود دیگه سراغ کابیتا نمی رفت ولی جدیدا علاقه مند شده و همه رو می چینه رو میز تی وی
عزیزم 31 ماهگیشون مبارک باشه مامان انیسه مهربون هم خسته نباشیو همیشه سلامت


خواهش می کنم گلم ممنون از لطف و محبتت
مامان بردیا
23 خرداد 92 0:33
قسمت نظرات پست مسابقه فعال نیست.جواباتون خیلی جالب بود.خوشحالم که دوستم اهل کتاب و شعره


قربون شما محبت داری عزیزم
مامان آرشیدا کوچولو
23 خرداد 92 13:27
سلام ... قرار جمعه عصر ساعت 7 ... زیر پل رنگین کمان(محل قبلی) مداد رنگی و کاغذ A4 چند تا و زیر دستی ... خوراکی که مثل سری قبل همه یک جا جمع و خورده میشود و آب و زیر انداز هر کس برای خود و کودکش ... کنفرانس مادران در مورد کارتون های زمان کودکی و سرانجام آنها ... به خاطر احترام به حقوق دیگران مخصوصا مامان پریسا جون لطفا سر موقع در گردهمایی حاضر باشید . ممنون
مامان آرشیدا کوچولو
23 خرداد 92 13:43
من قول نمیدم اگه جوجوهاتو دیدم گازشون نگیرم ها


اکشال نداره خاله جون چیزی که عوض داره گله نداره ما هم همچنین
مامی امیرین
23 خرداد 92 14:25
کامنت گذاشتن برای پست بالایی بسته بود.
ممنون از دعوتت.
حتما سر فرصت عزیزم.


مرسی خانومی
مامان بردیا
25 خرداد 92 18:34



ممنون عزیزم از لطفت