سرده هوا سرده!!!!!!
سلام به گوگولی مگولی های خودم حال و احوال چطوره
هوااااااااااااااااااااااا به شدت سردهههههههههههههههههههههههههههههههههه قندیل بستیم از صبح که اومدیم تو این فریزر ( ادارمون رو میگم)
عرض خدمتتون که در هفته ای گذشت ساعت کاریمون شده از 7:15 تا 15:45 و پوسسسسسسسستمون کنده شده
هفته پیش تقریبا همش خونه مامان جون بودیم به خاطر حضور عمه خانمها
یه شب هم رفتیم پارک سرکوچه اونقد شیطونی کردین و وروجک بازی کردین که حد و حساب نداشته دو سه بار از رو سرسره افتادین و خدا بهتون رحم کرده ولی خوشم آمد از جسارت تارا که اصلا از خطر کردن نمی ترسه ولی پسرکم حسابی محتاطه و به این راحتی ها ریسک نمی کنه
شیرین زبونی هاتون هم سر جای خودش که عاشقتونم بسیاااااااار
سه روز گذشته هم تعطیل بود ( ایام عزاداری آخر ماه صفر ) و خونه بودیم و تو سر و کله هم زدیم
پنج شنبه عمه جون ها و مامان جون به صرف ناهار و شام منزل ما دعوت بودن خیلیییییییی خوش گذشت
جمعه ظهر هم رفتیم بیرون اول رفتی پارک کلی بازی کردین بعدش رفتیم رستوران اونقدرررررر فضولی کردین که اگه مدیر رستوران آشنا نبود حتمی می انداختمون بیرون ما هم دیدم اوضاع خرابه بقیه غذا رو گرفتیم بردیم خونه قبلش البته کمی گلگشت کردیم و رفتیم تماشای دشت و صحرا و ببعی ها دیگه خسته شدین حسابی که برگشتیم خونه باربد تو ماشین خوابید تارا هم خونه خوابید منم ت اومدم کمی بخواب امن جون اومد و بعدش هم با با جون شما هم که خواب بودین و اونا زود رفتن
شنبه هم از صبح مشغول کار بودم شما هم ماشالا تو ریخت و پاش کم نمی زارید و همیشه برام سورپرایز دارین
بابا هم مشغول آنتن و دردسرای مربوطه بود که خدا رو شکر درست شد البته مبلغی تو گلوش گیر کرده بود و حدود 4-5 ساعت طول کشید ساعت 3 خوابیدین و من شروع کردم به مرتب کردن خونه و اتو کردن لباسا فکر کنم از یه ماه پیش لباسا رو هم جمع شده بود که اتو بزنم هنوز تموم نشده بودن بیدار شدین و بعدش مامان جون اومد دیروز از شدت کمر درد و پادرد داشتم می مردم
شما ها هم ماشالا پیله یا باید کولتون کنم یا دورتون بدم یا بغل اونم با هم !!!!!!!!
دیشب کلی طول کشید تا خوابیدین تارا کلی گریه کرده منم از شدت خواب داشتم غش می کردم آخر شبا معمولا به بابا ایمان پیله می کنید و همش میرید تو بغلش و اصلا به من نگاه هم نمی کنید یا خیلی بد اخلاقم یا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نمی دونم ؟؟؟
استفاده ابزاری از پیشی داره کم کم بی اثر میشه آخه خودتون صدای میو در میارین و همدیگه رو می ترسونین این روش داره کارائیشو از دست میده باید فکر جدیدی بنوموئیم
دامنه لغاتتون گسترده تر از قبله تارا مرتب جمله های جدیدی میگه و مدام در حال تمرینه بابرد هم خیلی بهتر شده تعدادی از کلماتی که میگین ( اول تارا بعد باربد )
گربه : گربه ، گربو بغل : بلغ- بلل پرتقال : پرتال ، پرتال سیب زمینی : سیمبی ( باربد )
نوشابه : جی جی ، ناشی عقب : عبق لپتاپ : هپتاپ
و خیلی کلمات دیگه که الان یادم نماید بعدا می نویسم براتون
راستی امروز اول ربیع الاول و سالروز قمری عقد من و بابا ایمان هست
خیلی دوستتون دارم و براتون بهترین ها رو آرزو دارم
برای مادر و پدر مهربون پریا و هلیا صبر و شکیبایی آرزو می کنم خدای بزرگ به همه بندگانت رحم کن
و هیچ پدر و مادری رو با داغ فرزندش امتحان نکن ای مهربانترین مهربانان