تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

برای نرگس جون مامان تارا و طاها

1391/9/14 9:56
نویسنده : مامان انیس
1,318 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نرگس جون گلم

منو ببخش عزیزم این دو روزه نتونستم درست حسابی به وبلاگ دوستان سر بزنم یه خورده درگیرم مطلبتو نخوندم ولی کاملا حس می کنم و می فهمم که خستگی یه مامان شاغل با دو بچه نوپا یعنی چی کاری که تمومی نداره وقتی می رسی خونه دوباره باید تازه نفس بری به کارهای خونه برسی با تک تک سلول هام حالتو درک می کنم انتظارات و توقعات بقیه رو کاملا درک می کنم همسر هر چقدر مهربان و دلسوز و یاور باشه باز هم وقتایی هست که دلت می خواد بری تو اتاق درو قفل کنی و از ته دل بخوای کسی کاری بهت نداشته باشه دوست داری کاری رو فقط یه بار نهایتش سه بار انجام بدی نه هزار بار دلت می خواد که فریاد نکشی و متهم نشی به بداخلاقی ( اینا حال این چند روز منه )

عزیز دلم به این نتیجه رسیدم مادر بودن و مادری کردن نتیجه طی مراحل مختلفه آزمون های لحظه ای که تنها یه انتخاب داری و باید برنده بشی باید خودتو آماج همه چی قرار بدی  بدلیل  همون مهر و عطوفت مادرانه که خدای بزرگ فقط تو وجود زنها به ودیعه گذاشته

نرگس گلم چیز زیادی نمی تونم بگم چون منم دقیقا تو شرایط خستگی دست و پا می زنم به من میگن به کسی بگو بیاد کارای خونتو انجام بده فکرشو که می کنم می بینم یکی باید بیاد شبانه روز هر چی بچه ها می ریزن جمع کنه اگه قرار به انجام دادن بود که همون یکبار که نه ده بار خودم انجام می دادم  .... این خستگی ها خالی شدن ها بریدن ها در مسیر بالیدن بچه ها وجود داره و اجتناب ناپذیره ولی بعنوان کسی که یه ذره زودتر ازتو داره این مراحل رو می گذرونه میگم فقط لذت ببر از لحظه هایی که بعدها دلتنگشون میشی بی تعارف می گم دلم ضعف میره برا نوزادی بچه ها بزار خونه رو بریزن به هم خودتو از قید و بند کارهای خونه رها کن اشکال نداره گاهی اوقات شام و ناهار درست نکنی غذای حاضری ساده هیچ اشکالی نداره

منم خودم به تشریفات خیلی پایبند بودم بخصوص موقع غذا که حتما اینطور باشه یا اونطور ولی حالا به این نتیجه رسیدم که ارزش زندگی بالاتر از اینه که با روزمرگی ازدستش بدیم مطمئنم همسر عزیزت هم همراه خوبی برای تو و پدر مهربونی برای دردونه هاست ولی از مردا دقیقا به اندازه خودشون توقع داشته باش نه بیشتر مثل من نباش که انتظار دارم بدون بهم ریختن کمد بچه ها لباساشون رو عوض کنه[زبان]

در ضمن اشتباه منو نکن برای خودت حتما حتما حتما وقت بزار به یه کاری که مختص خودت باشه برا خودت خرید کن ( اینا رو بهت میگم هاااا ولی دریغ ازینکه خودم یه ذره انجامشون بدم [چشمک] )

همه مامان خودشون رو غرق می کنن در خونه داری و بچه داری و خود خودشون رو فراموش می کنن ولی این خود فراموش شده یه روزی سرشو بالا می گیره و تمام کمبود ها شو به رخ می کشه اونجاست که به خاطر اصرار بر ندیدنش در تمام این سالها نمی تونی از دیگرا توقغی داشته باشی برای التیام این دردها

با وجود اینکه از خستگی نوشتی می دونم حاضر نیستی این خستگی شیرین رو با دنیا عوض کنی لذتی داره که اصلا وصف ناشدنیه فقط یه ذره به خودت زمان بده اگه می تونی یه مدت برو مهمونی خونه مادرجونا

براتون شادترین و آرومترین لحظات را همیشه آرزو می کنم و می بوسمت


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

خواهر فرنازجان
14 آذر 91 10:13
سلام هزار ماشاله به 2 قلو هاتون چه شیرینند ببوسیدشون
سلام عزیزم فرناز خاتون توی مسابقه نی نی های فشن شرکت کرده اگه زحمتتون نیست بهش رای بدید.پیشاپیش از شما تشکر می کنیم
این آدرسسلام عزیزم فرناز خاتون توی مسابقه نی نی های فشن شرکت کرده
این آدرسhttp://ninimod.niniweblog.com/post20.php
و اینم کد عکسها: 0019.
دو بار هم می تونید رای بدید. فقط اطلاع بدید که فرناز خاتون ازتون تشکر کنه.
راستی تا پنج شنبه مهلت دارید

چشم رای دادیم
نرگس مامان طاها و تارا
14 آذر 91 10:17
واي انيس عزيزم...
شوكه شدم...تو حرفاي منو نخونده جواب دادي...اونم اينجا و ايتطوري...واقعا ممنونم كه اينقدر وقت و انرژي برام گذاشتي.باور كن شما دوستاي مجازي خيلي بيشتر از دوستان واقعي براي من آرامش به همراه داريد..همه چيزي كه من مي خواسم اينجا تو نوشته هاي تو بود...
برام دع كن مثل هميشه
خيلي زياد دوست دارم


عزیزم من فقط وظیفه مو انجام دادم امیدوارم شادیهایت بی پایان باشد
مامان گلی
14 آذر 91 10:42
سلام مامانی.
راستش ته ته دلم خالی شدشا.
آخه من با مامان طاها تارا در ارتباطم.
وبشو خوندم.خستگی آخرش بد فکرمو مشغول کرد.
حالا شما نوشتین که خیلی سخته:
میدونم که نی نیهاتونو با دنیا عوض نمیکنید.
امیدوارم شاد باشین.زودی بچه ها بزرگ شنو،یکم از خستگیاتون کم شه.
بازم بیاین پیشم


مرسی خانمی امیدوارم همیشه موفق و شاد و سلامت باشید
مامان خورشيد
19 آذر 91 13:58
منم براتون آرزوي بهترين ها رو دارم و بهترين لحظه ها و يه دنيا صبر و آرامش تا تمام اين خستگي ها رو تاب بياريد و از اين روزا زيباترين خاطره ها رو بسازيد. به نظر منهم هرچقدر راحت تر بگيريد راحت تر ميگذره و در آينده كه دو تا نور چشماتون در كنارتون هستند با خنده از اين روزا ياد مي كنيد.


مرسی به خاطر این همه لطف و محبت و مهربونی ....شادزی مهر افزون
مامان صدرا
27 آذر 91 11:56
سلام دوستم فقط میتونم بگم لایککککککککککک
خیلی زیبا توضیح دادی .


قربونت برم عزیزم
arezohayeshirin
30 آذر 91 1:01
سلام ما كه به وبلاگت سر زديم به وبلاگ منم سر بزن
بعد آرزوتو با نظر بگو تا در وبلاگم ثبت بشه
آرزوها هر شب آپ ميشن يعني روز بعد همون موقع آرزوتون رو وب ثبت شده و به شما خبر داده مي شود باي


ممنون از لطف شما حتما