ببار ای خالق عشق
سلام به شنگول منگولای خودم
حالتون خوبه قربونتون برم خودم تک و تنها خوشملای خودم
نازنینای من خدا رو هزار مرتبه شکر می کنم که منو لایق مادر شدن دونست و بهترین هدیه های زندگیمو عنایت کرد
دیگه 10 روز مونده تا دو سالگی میگن پایان دو سالگی نقط عطفی تو زندگی بچه هاست و قبل و بعدش تغییرات زیادی در زمینه رشد و پرورش درن که من دارم این موردو تو وجود گلتون می بینم که بزرگتر شدین استقلال طلب شدین و در انجام خیلی کارا مستقلین حرف زدنتون بهتر شده و خیلی اوقات برای انجام کاری هممون با هم تصیم میگیریم و شما ها هم حق رأی دارین موقع تماشای تلویزیون اولویت با شماست اول ، دوم و سوم کارتون هیچ گزینه دیگری هم وجود نداره
کاملا می تونید لباساتون رو عوض کنید کفشتون رو بپوشید و....... البته دارین به پوشک گیرون نزدیک میشیم البته فکر نکنید زرنگی بنده است کاملا تلاش شماست که این روزها از پوشک بدتون میاد و تا فرصت کنید پوشکتون رو تحویل میدین البته آبپاشی هایی هم می فرمایید در گوشه کنار خونه که فدای سرتون
این چند روز بیشتر وقتمون تو خونه گذشته البته یکی دوبار خونه مامان جون رفتیم یه بار خونه خاله نیکی یکبار هم سینما فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه
دیگه بقیه اش تو خونه بودیم شما ها مشغول ریخت و پاش و شیطونی منم کارهای نا تمام خونه البته بازی و کولی سواری و دعوا سر یه اسباب بازی خاص هم که همیشگیه و ردخور نداره
خوابتون کم و بیش بهتره فقط یه مسئله ای این وسط وجود داره که من شب سر جاتون می زارم بخوابید صبح که چشامو باز می کنم هر دوتون رو ملاحظه می فرمایم که بصورت قیچی خوابیدین دیگه حتی بیدارمون هم نمی کنید هرموقع بیدار شدین تشریف میارین اینور و ماشالا بزرگ هم شدین جامون نمیشه و از امشب بابا ایمان قراره بره بخوابه تو تخت باربد منم تو تخت تارا تا شما ها راحت غلت بزنید و جاتون بشه فسقلی های من
به تمام مادران توصیه اکید می کنم در راستای رفتن به سینما موارد ذیل حتما رعایت بشه
1- اگه ماشین ندارین و قراره با آژانس برین سینما بی زحمت از خونه خودتون برید نه از خونه مردم که مجبور نشید ساک بچه بدست برید تو سالن
2- قبل از خروج از خونه کلیه اسباب بازی ها رو استتار کنید تا مجبور نشید یه کیسه دستتون بگیرین پر ماشین و عروسک
3- آب و شیر تو سینما فراموش نشه
4- جوری رو صندلی هاتون جا بگیرین که امکان سالن نوردی موجود نباشه وسط فیلم
برای اولین تجربه سینما رفتن با بچه ها اگه از موارد یاد شده صرفنظر کنیم خیلی خوش گذشت ما خودمون البته فیلمی داشتیم با بچه ها ........وسط فیلم سر عروسک تارا بکش بکشی راه افتاد که طفلک پای عروسک توسط دائی باربد کنده شد. چند دفعه هم تارا رفته روپای خاله نیکی نشسته وسطای فیلم هم خوابید آرشیدا که پشت به سن رو به مامیش نشسته بود و تنها باربد فیلم رو دیدش و کمی هم ما ......
آخر شب هم بعد کلی بازی خوابیدن و من تازه کارام شروع شده تا ساعت 2
فردا عروسی دائی آرشیداجونه و اگه خدا بخواد ما هم میریم از همین جا تبریک میگم این پیوند مبارک رو به عروس و داماد و براشون آرزوی خوشبختی می کنم
جونم برا گلام بگه اوضاع حرف زدنتون خیلی بهتر شده تک و توک جمله میگید باربد هم بهتر شده بشدت عاشق کاغذ و خودکارین و من هنوز می ترسم بدم دستتون تازه به مداد شمعی و پاستل هم که فکر می کنم ( توصیه مامان آنیتا جون ) یاد این می افتم که حسابی می خورینش بعدش در و دیوار خونه مردمو چه کنم که رنگ روغنی نداره و اگه بخوایم پاکسازیش کنیم کلی پیاده میشیم انگار باید برگردیم خونه خودمون ................
داری بمنظور تدارکات جشن تولدتون برنامه ریزی می کنیم که البته مقداری اختلاف نظر بین علما هست و موضوع نیاز مند تحقیق و تفحص بیشتریه ( شفاف سازی در پستای بعدی انشالا )
راستی دیشب اینجا بارون حسابی بارید و همه جا تمیز شسته شده و رحمت الهی آلودگی ها رو پاک کرد و برد امیدوارم لطف الهی دلهای ما رو هم از هر گونه کینه و پلشتی پاک کنه چشمهامون رو باز کنه تا بتونیم خوب ببینیم و عشق و دوستی رو به هم هدیه بدیم
شیطونکای خوشملم بی نهایت دوستتون دارمممممممممممممممممممممممممممممم