تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

شیرین زبونای من

1391/7/9 14:08
نویسنده : مامان انیس
459 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیز دردونه های خونه ما حالتون چطوره خوشملای من

خوب و خوش هستین خدا رو شکر خیلی بهتر شدین و دوباره دارین میشین هموم شیطونکای بامزه خون وای که دلم چقدر تنگ شده بود برا ریخت و پاشتون

جونم براتون بگه ما تو هفته گذشته یه خونه تکونیاساسی داشتیم همه فرشا رفتن قالیشویی خونه به جهت استقبال از فصل زمستان کاملا موکت بندی شد از یه بابت خوبه دیگه رو سرامیک سر نمی خورید وقتی می افتین دیگه نگران نیستم به خاطر سطح سختش ولی خوب وقتی لیوان آبو خالی می کنین و خیس میشه مدام دستمال بدستم که تمیز کنم آثار هنری بی مثالتون رو خلاصه خونه تمیزه تمیزه و دوباره روفرشی ها رو انداختم تا ایشالا فرشا به عید بکشن

تو هفته گذشته یه شب رفتیم خونه دوست بابایی بچه اشون سه ماهه که متولد شده هنوز نرفته بودیم برای تبریکگ خلاصه برا شام رفتیم اونجا خیلی هم خوش گذشت ولی مگه گذاشتین یه جا ننشستین کلی خرابکاری کردین رو سفره آخر شب هم که دخترشون برا شما سی دی گذاشت اونقدر در میز تی وی رو باز کردین که شکست من حسابی عصبانی و خجالت زده شدم که خانومش گفت این بار پنجمه که می شکنه شما نگران نشید ....

پنجشنبه من و تارا رفتیم آرایشگاه و دخمری موهاشو کوتاه کرد قربون فرشته ام برم که این بار خانومی کرد و آروم بود البته آخرش سالنو به هم ریخت

روز جمعه هم مهمون داشتیم بازم دوست بابایی وخانمش کلی باهاتون بازی کردن خیلی دوستشون دارین و وقتی رفتن شما خواب بودین بیدار که شدین گفتین عبودون ( همون عمو جون ) و خاله...

شبش هم رفتیم خونه پسرخاله بابایی کلی خوش گذشت و کلی تو باغ بدوبدو کردین و تاب سواری لنگه کفش باربد هم افتاد تو آب ( ولی گرفتیمش ) تارا اومده میگه کف آب برد ... الهی فدای حرف زدنتون بشم من

واما کلمات جدیدی که میگین :

باربد : بلل ( بغل )پته ( پتو ) آنی ( انیسه )

تارا : ازمون می پرسه این چیه جوابشو که دادیم میگه نه بابا !!!!! اونقدر خوشگل میگه که دلم می خواد بخورمش خیلی هم جدی میگه

موقع بلند شدن میگه یا علی ، وقتی چیزی بهش میدیم میگه میسی ..... وقتی می خواد خودشو لوس کنه میگه باااااااااااااااااااااابااااااااااااااااایییییییییییییییی

به چیپس میگه چیس پفک : پ ( با ضمه ) پاستیل : باستی

دیشب تو ماشین بهش میگه تارا چی دستته خیلی جدی گفت شوشه می بینم اسپری باباش رو گرفته

تو حرف زدن خیلی از هم تقلید می کنید و هر کلمه جدید یکیتون یاد بگیره بعد چند روز اون یکی هم میگه

جدیدا جفتتون عاشق سی دی خاله ستاره شدین و همش دستمون رو می گیری می برین طرف یخچال ( چون پکیج سی دی هاتون روشه ) باربد میگه:

بلل بالا سی دی خاله ستا ......بعد کنترا رو دستتون می گیرین دکمه هاشونشون میدین در طول روز هم چند بار به مامان جون آموزش میدین ولی نمی خواد یادبگیره نمی دونم چرا فقط براشون تی وی میزاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیگه جونم براتون بگه چند روزه که بنده حقیر جلو نمی شینم آقای باربد خان جلوس می فرماین وقتی هم بهش میگم برو عقب یا اونورتر با مهارت تمام میره کوچه علی چپ ما هم دیگه خودمون رو سبک نمی کنیم همون اول میشینیم عقب البته سر جای من هم می خوابه و پریشب بنده رفتم تو اتاقشون رو زمین خوابیدم .... عجب بچه هایی داریم ما

خیلی بی نهایت دوستتون دارممممممممممممممممممممممممممممممممممم گلای خوشبوی من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (17)

مامان خورشید
9 مهر 91 14:43
به به اینجور که شما تعریف کردید بوی تمیزی خونتون تا اینجا اومد. خسته نباشید و همیشه همینجور برامون از خوشی هاتون بگین.


قربونت برم عزیزم که اینقدر لطف داری به ما
مامان آرشیدا قند عسل
10 مهر 91 11:15
تاهاااااا ! نه بابا ! چه شیطون بلا شدی عسل ، بابدی بللت کنم خاخه جون بییم رنگین کمان حالشو ببرید ، خدا رو شکر که دوباره خودتون شدید مطمینم بجز ما بزرگترها خونه هم دلش واسه شیطونیاتون تنگ شده بود


میسیییییییییییییییییییییییییی خالللللللللللللله می بوسیمت هوارتااااااااااااااااا
مامان محمد معین
10 مهر 91 12:05
ماشالا به این شیرین زبونیها


نظر لطف شماست
فاطمه مامان امیرعلی
10 مهر 91 13:34
خدارو شکر که حالتون خوب شد.
ماشاالله که دوتاتون شیرین زبونید.
خدایا مراقب همه کوچولوها باش.


لطف داری عزیزم ممنون از محبتت الهی آمین
فرناز
10 مهر 91 15:39
آخه دلبری دیگه تا چه حد خوشمزه ها


ممنون خاله جووووووووووون
maman sonia
10 مهر 91 16:18
mashalama be in fesqelia tara khanom moo kotahi mobarak


لطف داری خانومی
نرگس مامان طاها و تارا
11 مهر 91 7:45
واي دلم ضعف رفت برا اين وروجكا.مخصوصا "نه بابا"گفتن تاراجونم كه عاشقشم من.


مرسی مهربونم
الهام مامان امير علي و امير حسين
13 مهر 91 10:41
زنده باشن انشااله. بابا و مامان كه مي گن قند توي دلت آب مي شه.


مرسیییییییی آره واقعا ایشالا خدا قندعسلات رو حفظ کنه مرسی بهمون سر زدی
نایسل
13 مهر 91 19:10
خونه تکونی کردی حسابی هااا


جات خالی
نایسل
13 مهر 91 19:10
آفرین خوشگل خاله آروم موهاتو کوتاه کردی مبارکهههه


متشکریمممممممممممممممم
نایسل
13 مهر 91 19:10
فدای اون خوش زبونی هاتوننن جیگرای خاله


ممنون خانوم
سمی مامان امیرین
14 مهر 91 17:16
خدا رو شکر که بهترن.
امیدوارم فرشها و تمیزی خونت تا عید موندگار بشه.
ای جانم باربد جان از حالا داره مردونگیشو به رخ میکشه.
میبوسمتون خوشگلا


مرسیییییییییییییی خاله جون
مامان رهام
15 مهر 91 8:25
خوش به حالتون,یه خونه تکونی کردید....ولی این وروجکها خیلی با نمکن ها....خدا حفظشون کنه


لطف داری عزیزم مرسی
مامانی گیلدا
15 مهر 91 13:34
سلام عزیزم .خوشحال شدم به وبلاگ گیلدا سر زدی.از دیدن عکسهای نانازیهات خیلی خوشحال شدم.راستی کجا کار می کنی؟من تو پتروشیمی کار می کنم با بچه و سر کار خیلی خسته می شم.شما چطور؟بعضی وقتها به فکر استعفا میوفتم


خواهش می کنم گلم لطف دارین شما آره واقعا زندگی مادرای کارمند سخته خدا ایشالا به همه ما قوت بده من کارمند محیط زیستم
مامان تارا
16 مهر 91 18:32
ای جانم خیلللللللللللی بامزه این شما دوتا وروجک مامانی تا حالا چندتا کنترل رو به دیار عدم فرستادن؟؟؟؟؟؟

تارا یه دفعه که عکسشونو دید گفت: اااااااا اینا همونایی هستن که تلویزیونشونو انداختند پایین؟


قربونت برم والله خدمت دوست گلم بگم 4 تا تا دیروز .....واییییییی بچه های ما اینقدر معروف شدن؟؟؟
مامان سونیا
16 مهر 91 21:03
روز جهانی کودک بر فسقلیهای خوشگل خودم مبارک


مرسی عزیزم برای نوگل شما هم مبارک باشه
مامان ایلیا گلی
17 مهر 91 18:42
واییییییی ماشالله به این دو تا وروجک ...لازم شد مامانی بجای من اون لپ های خشکلشون رو ببوسی


قربون محبتت عزیزم گل پسرتو ببوس