تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

نیمه شعبان

1391/4/15 11:06
نویسنده : مامان انیس
576 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای دلم حالتون خوبه

عیدتون مبارک امروز نیمه شعبان و تولد امام عصر مهدی موعود (عج ) من این روز مبارک رو به همه دوستان عزیزم تبریک میگم

جونم برای دو گلم بگه روز دوشنه بعد از ظهر بعد مدتها جور شد و رفتیم رنگین کمون اونجا کلی بازی کردین و بهتون خوش گذشت تماس گرفتم خاله و نیکی و آرشیدا هم اگه می خوان بیان که معلوم شد آرشیدا خوابه دو ساعتی اونجا بودیم کلی تو استخر توپ شیرجه زدین و خدا رو شکر می کنم که روابط عمومی خوبی دارین و تو برخورد با بچه های دیگه اصلا تکرو نیستین و به اصطلاح بده بستونتون عالیه تارا حسابی سرگرم بازی بود و هراز چندگاهی میرفت سمت سی دی ها و چند تا سی دو رو برا خودش بر می داشت که همه هم بره ناقلا بودن....باربد هم مشغول بازی بود ولی چند دقیقه یکبار با نگاهش دنبالم می گشت و لبخندی برام می فرستاد قربون پسرکم برم من اونجا من همش سرپا بودم  و یک دقیقه ننشستم بعدش رفتیم خونه مامان جون البته آحراش دیگه باربد انگشت به دهن اومد تو بغلم و از لحظه ای که زدیم بیرون تارا گفته شیر ببه......

آخر شب هم برگشتیم خونه خودمون

روز سه شنبه بعد از ظهر خواب بودین و دیگه جایی نرفتیم و لحظه های بیداریتون هم به بازی و تماشای بره ناقلا گذشته....راستی چند روز پیش بابا ایمان سی دی جدیدی از بره ناقلا گرفته بود بعد ناهار رفتین برای تماشا منم تو آشپزخونه بودم که هر دوتون اومدین پیشم رفتم سراغ بابایی می بینم بلههههههههههه آقا دارن با لذت بره ناقلا می بینن نگو برا خودش رفته گرفته

از شوخی نگذریم این برنامه کارتونی داره میشه براتون لالایی چون همیشه قبل خواب دوست دارین تماشا کنین

روز چهارشنبه یعنی دیروز مامان جون وخاله جون برایس ناهار خونمون موندن مامان بعد چای رفت ولی خاله موند و عصر به اتفاق رفتیم بیرون که مثلا بگردیم ولی هم هوا گرمه و هم جای تفریحی اینجا نیست در نتیجه همش تو ماشین بودیم و البته رفتیم چند جا برای خونه چون دیگه تصمیم گرفتیم خونمون رو جابجا کنیم و بریم یه جای نزدیکتر به محل کار بابایی و خونه مامان جون اگرچه برای من خیلی دور میشه محل کارم ولی خوب چون می خوایم چند ماه دیگه انشالا بفرستیمتون مهد و تو منطقه ما هم مهد مناسبی نیست مجبوریم جامون رو عوض کنیم البته همچنین عجله ای هم نداریم و چند ماهه می گردیم تا خونه مناسبی پیدا کنیم....

بنده دیروز شکری خوردم و براتون بطری آب آوردم ولی نمی دونم چرا دوتا برنداشتم تو ماشین چنان دماری از روزگارمون درآوردین سر آب معدنی که براتون خریدیم و من برام درس عبرتی شد که همیشه از یه جنس دو قلم بردارم.....

دیشب به مناسبت جشن نیمه شعبان همه جا شلوغ خیابونای اصلی بسته و خیابونای فرعی ترافیک شدید متأسفانه همه جا کثیف و من دلم برای مأمورین شهرداری سوخت آخه چرا بی دلیل همه جا رو کثیف می کنیم سنگینی یه لیوان یه بار مصرف تو ماشین چقده که حتما باید از ماشین پرتش کنیم بیرون ..... آخه انصافه یه روز خوبو اینطوری برای بقیه خراب کنیم.......

امروز چون بابایی می خواست بره اهواز صبح زود بیدار شدم و بعد رفتنش نشستم پای کامپیوتر شما ها هنوز خوابین ( الان ساعت 10:30 هست ) منم چند روزه بشدت دلم یه قالب نو می خواد برای وبلاگ و کلی گشتم و گشتم و عوض کردم و هنوز اونچیزی که راضیم کنه پیدا نکردم این قالب امروز به نظرم بدک نیست اگرچه ایراداتی داره هنوز شاید دوباره عوضش کردم .....

گلای نازم این روزا همش در حال حرف زدنین و مرتب کلماتی که می شنوین تکرار می کنین

هر جا وارد بشن سلام میدن حتی وقتی از خواب بیدار میشن

بعد تموم شدن سی دی تارا میگه دوبابه ( دوباره ) به ایمان میگه ایبان

هر دوشون به جارو می گن داوو   باربد به اخبار میگه اببار

وقتی می خوان بخوابن میرن بالش و پتوشون رو از روتخت میکشن پایین میارن تو پذیرایی

هر چی روی اجاق باشه بهش اشاره میکن داغه

باربد چند روزه به خاطر دندوناش اصلا خوب غذا نمی خوره فقط شیر می خوره با میوه و آبمیوه و اگر دلش برام بسوزه چند قاشق هم غذا می خوره که اول و آخر و وسطش باید دوغ بخوره و قاشق هم باید دست خودش باشه

نازنیانی من می بوسمتون و خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستتون دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

سپیده
15 تیر 91 12:01
ای جانم به نی نی های شیرین زبون
نایسل
15 تیر 91 12:05
مرسی عزیز دلم منم همین ارزو رو برای تو دارم راستییی قالبت خوشمله مبارککک باشهههههه جای شوهرتتتت هم خالی نباشه عزیززز دلم
نایسل
15 تیر 91 12:06
وای خوب شد درس گرفتی یه چوب کبریت تو این سن دیگه باعث دعوا میشه چه برسه به بطری که بچه ها همه عاشقشن
نایسل
15 تیر 91 12:07
منم اون بره ناقلا عاشقشم دی وی دی شو دارم کر کر میخندم خیلی باحاله دایی هام همیشه قسمت های جدیدش رو از رو اینترنت دانلود میکنن تا عقب نیفتن
نایسل
15 تیر 91 12:08
راستی گلم عیدت مبارک
ستاره زمینی
15 تیر 91 18:44
عزیزم سلامم ماشالابه 2قلوهای نازم.1000عاشق 2قلوهام.
بابای دوقلوها
15 تیر 91 22:55
سلام میلاد امام زمان رو بهتون تبریک میگم انشالله گلی ها همیشه شاد و سلامت باشن
مامان امیرحسین و امیرعلی
15 تیر 91 23:36
سلام.عیدتونم مبارک. الهی بگردم این فسقلیارو....پس باباشونم به بره ناقلا عادت دادنهمیشه شاد باشید
نایسل
16 تیر 91 14:28
سپیده...
17 تیر 91 11:56
اسلام دین اعراب است و این عید ها از سنتهایشان.... عربهایی که هیچ فرهنگ و انسانیتی در وجودشان نبود... آنهایی که با جنگ و خونریزی دینشان را وارد کشور پر افتخارمان کردند و به ایرانیان تحمیل کردند... به زنان ایرانی تجاوز کردند تا از آنها صاحب بچه هایی با خون کثیف خود و با دین اسلام شوند... اعراب کثیف ایرانیانی را که زیر بار زور نرفتند و اسلام را نپذیرفتند را کشتند... ...حال بیا تا بیاندیشیم... آیا ما باید حافظ سنت های قاتلین اجدادمان و تجاوزگران کشورمان باشیم؟؟؟؟؟ مگر ما ایرانی نیستیم؟ مگر ما فرهنگ نداریم؟ بیایید سنت اعراب را به خودشان بسپاریم....