تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

باااااا بیا.....

1391/2/13 12:47
نویسنده : مامان انیس
951 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیزای دلم حال و احوالتون خوبه که انشالا

عرض خدمتتون گفتم که دیروز سردرد شدیدی داشتم که لحظه به لحظه بدتر میشد ظهر که رفتم خونه هنوز ننشسته بودم حال و روزم بشدت خراب شد............................

خدا رو شکر که مامان جون و خاله جون بودن وگرنه تا بابا ایمان برسه چی میشد ؟؟؟؟؟؟؟شما دوتا که پشت در حمام بودین ومرتب می کوبیدین به در منم که از شدت درد داشتم بیهوش می شدم یه دفعه گفتم نکنه بمیرم اونوقت کی بچه هامو بزرگ کنه خلاصه تو اون لحظات افکار بسیار ناخوشایندی اومد تو مغز پردردم

با حال زار اومدم بیرون خواستیم ناهارو گرم کنیم که دیدیم ای دل غافل گاز قطعه خدا روح ادیسون رو شاد کنه با اختراع برق و سایر لوازم جانبی

بعدش خواستیم چایی بخوریم  که نشد مامان جون چایی خور هم رفت خونه خودشون من و خاله جون هم قهوه دبشی خوردیم دیگه کم کمک داشتم بهتر میشدم

باربد ساعت 4 خوابید ولی تارا همش دورمون چرخیده تا باربد هم بیدار شد خاله رفت دانشگاه

مامان زنگ زد گفت دارم دلمه درست می کنم منم خودمو لوس کردم مامان برای ما هم میاری ناهار درست نکنم که مامان جان مهربون گفتن حتما بعدش یادم اومد دلمه از نظر بابا ایمان پیش غذا ست و در نتیجه امروز باید ناهار یه چیزی درست کنم

خلاصه جونم براتون بگه کلی سربسر هم گذاشتین و تارا هر بار صدای گریه داداششو درآورده از دست باربد بیشتر حرص می خورم تا تقی به توقی می خوره گریه کنان میاد تو بغلم بهش میگم مامان تو هم بزنش یا بلند شو نزار باهات کشتی بگیره  تو گوشش نمیره که نمیره

شب تارا اسباب بازی گرفته تو دستش مرتب میگه با.. بیا قربونش برم دخمر مهربونیه ولی شیطنت تو ذاتشه عاشق اینه که توجه باربدو جلب کنه با هم بازی کنن باربد هم که اکثر اوقات دوست داره تو حال و هوای خودش باشه یعنی دوست داره همه چی به میل خودش باشه تا بقیه در نتیجه دست به یقگی بینشون زیاده

دیروز تارا خانم و باربد خان لطف کردن به اتفاق هم موکت آشپزخونه رو آوردن بیرون سرلاکو ریختن زمین و نمی دونم تارا چه جوری لای کابینت ها رو باز می کنه ازون باریکه میره داخل کابینت در نتیجه مجددا عملیات چسب کاری کابینتا انجام شد به همراه طناب کشی

در یخچالو هم باز می کنن کلیدش به سلامتی تو اسباب کشی 3 سال پیش گم شده همراه یدکش و از دیروز دربدر نمایندگی ها هستیم برای کلید جدید

تارا دیشب حدودای 9:30 خوابید قربونش برم از بس خسته بود حتی تو خواب لباساشو عوض کردم اصلا متوجه نشد

باربد هم داشت می خوابید که باباش اومد و خواب پر تا حدود 11:30 خوابش برد

منم بعد از انجام کارام خوابیدم

امروز صبح بچه ها خواب بودن که زدم بیرون البته لباس باربدو تو خواب و بیداری عوض کردم و قبل از هوشیاری کاملش زدم بیرون ولی گویا وقتی مامان جون اومده هر دوشون بیدار بودن

صبح به بابایی گفتم بمونه خونه تا مامان جون بیاد فکر می کردم بازدید دارم اومدم اداره بله قربون حواس جمعم بازدید روز یکشنبه آیندس نه امروز

بچه های گلم دوستون دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه

فعلا بای تا های


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

مامان آرشیدا قند عسل
13 اردیبهشت 91 13:38
خدا بد نده بیشتر مواظب خودت باش و به خودت برس ،خاله جون دیگه فقط یخچال از دستت در امان مونده بود که بسلامتییییییی داری ترتیبشو میدی ولی مامانی زرنگتر از توئه می بوسمتون شیطونکها


چشم خاله جون قربون شما
خواننده خاموش
13 اردیبهشت 91 14:16
یلام عزیزم...خوبی؟ من همیشه مطالبت رو دنبال می‌کنم...خیلی دوست دارم بدونم با این همه مشغله چند ساعت تو شبانه‌روز می‌خوابی...تارا جون و باربد جون رو ببوس...


مرسی ممنونم از لطفتون تقریبا حدود 5 ساعت
سمیرا مامان شاهزاده ها
14 اردیبهشت 91 21:00
سلام اخه 2 قلو دارین.خدا واست نگهشون داره.من عاشق 2 قلوهستم. مامانی مراقب خودت باش با این شیطونا. من پسر کوچولوم از نینیهای شما 1 مته کوچیکتره.من لینکت میکنم عزیزم.با اجازه.
محيا كوچولو
15 اردیبهشت 91 0:11
به به چه كيفي داره اين همه شيطوني و دست به يقه باهم
خاله جون بيشتر مواظب سلامتي تون باشين ديگه


به روی چشم
نایسل
15 اردیبهشت 91 19:34
عزیززززززززززز دلم آخیییییییییییییییییییییییی


قربونت عزیزم
سمیرا مامان شاهزاده ها
16 اردیبهشت 91 9:13
سلام
ممنون عزیزم.
از دوستی با شما خوشحالم.ببوس نینیهای دوست داشتنیتو
بازم میام پیشتون.


مرسی گلم
مامان رهام
16 اردیبهشت 91 9:59
خدا بد نده خانومی,بیشتر به خودت برس


لطف دارین
مامانی درسا
16 اردیبهشت 91 12:46
سلام عزیزم ...... باربدی و تارا گلی بزن بهادر خاله ..... عزیزم بخدا وقتی مبام نت و وب شما کلی انرژی میگیرم انشاالله که بهتری ..... یه خدا قوت دوبل برای شما


مرسی لطف داری همچنین برای شما
نایسل
16 اردیبهشت 91 19:24
مرسی قربونتتتت برم


عزیزی
مامان آنیسا
17 اردیبهشت 91 0:15
سلام خاله جون.تارا و باربد جونی رو ببوس


مرسی