تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

سال نو گل آورد ... زمستونو بهار کرد

1391/1/6 18:02
نویسنده : مامان انیس
1,071 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیزای دلم سال نو مبارک باشه امیدوارم تو این سال جدید هر چی شادیه و نشاط سهم شما و  بچه های سراسر دنیا باشه

شیطونای من تو چند روز گذشته بدلیل اشکالات سیستمی نتونستم سری به وبتون بزنم و االان تو اداره دارم براتون مطلب می نویسم

مثل یه چشم به هم زدن تعطیلات کوتاه ما تموم شد و از دیروز برگشتم اداره

جونم براتون بگه بالاخره با مساعی فراوان و مقادیر فراوان حرص و جوش خوردن خونه تکونی ما تموم شد اونم دقیقا یه ربع قبل از سال تحویل چون  من کاملا دست تنها بودم و بابایی هم به شیوه کالا مهندسی و مدیریتی قبول زحمت فرمودن برای کمک به بنده و......

البته یه سری کارای سنگین رو انجام داد ریزه کاریهاش موندن برای من که با وجود دو کودک شیطون همیشه بیدار مگه میشد کاری انجام داد تازه می گفت چرا حرف خونه تکونی رو می زنی با وجود این وروجکا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا که گذشت ولی برنامه ریزی فرایند بسیار خوبی است که باید سعی کنیم خیلی بیشتر مورد استفاده اش قرار بدیم......

گلای خوش رنگ و بوی من تو این روزا خیلی شیطون و بازیگوش شده بدلیل حجم عید دیدنی که تا پاسی از شب طول می کشه دیروقت می خوابین و صبحا تا حدود 10- 11 خواب هستین و البته در زمان بیداری  از خجالت همگی در میاین و هیچ چیز به سلامت از دستتون در نمی ره و آمار شیطنتا و خرابکاری هاتون ثانیه به ثانیه در حال سیر صعودیه ......

یکی از محاسن عید نوروز دید و بازدید و دیدن افرادی از فامیل هست که شاید سالی یکبار ببینیمشون و بره تا سال آینده ......تو این افراد فامیل دور و نزدیک وجود دارن که بدلایل متعدد  ارتباطی باهاشون نداریم و نوروز بهانه ای است برای دیدن اونها و گاهی به هم ریختن اعصاب.............

 

خوشگلای من دیشب عروسی پسر عموی بابایی بود و البته پریشب هم مراسم حنا بندون جای همه دوستان خالی رفتیم  از بد اخلاقی های معمول باربد خان و گریه و چسبونک بازی و شیطونی های تارا خانم که بگذریم خوش گذشت و بچه های نازم گلای سرسبد بچه ها بودن الهی فداتون بشم خوشتیپای من

تو این چند روز بچه ها با عموزادگان محترمشون آبتین و آرشیدا  حسابی بازی کردن

روز دوم عید تو خونه دائی بابا ایمان تارا بدلیل شیطونی بیش از حد یه ذره مورد عتاب قرار گرفت و واکنش آبتین خیلی جالب بود چنان دفاعی کرد از دخملم که نگو .....

البته آرشیدا هم خیلی خیلی هوای بچه ها رو داشت و مرتب میومد ببینه کاری ندارن دختر بامزه فهمیده ایه با اینکه فقط 4 سالشه البته حسابی لپای بچه ها رو هم کشیده و دیشب اونقدر با هم شیطونی کردن که دیگه خدا حافظی کردیم برگشتیم خونه تا کار به جاهای باریکتر نکشیده

اگه بزرگترا یه ذره بیشتر فکر می کردن به اعمال و رفتارشون شاید بچه ها همدیگه رو بیشتر می دیدن

جونم براتون بگه یکی دو بازدید عید مونده که هنوز نرفتیم و باید تو این یکی دو روزه بریم که دیگه دیرتر نشه

 

و اینم چند تا عکس نوروزانه


 

سفره هفت سین 9١ که دور از دسترس بچه ها بود

تارا و دختر عموش آرشیدا

ببخشید گفتم چند تا عکس شدن دوتا الان دوربین همرام نیست این عکسا مال گوشیمه

اینم باربد بعد از کلی شیطونی و فضولی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامانی درسا
6 فروردین 91 10:40
عزیزای خاله بهار طبیعت بر شما دوباره مبارک . انشاالله همیشه همین حوری شیطون و زیبا باشید. عزیزم عروسی هم مبارک مامانی خسته نباشی .