باز هم گرد و غبار
سلام کوچولوهای من حالتون خوبه
باز هم امروز اینجا گرد و غباره اهواز و چند تا شهر دیگه تعطیلن ما هم البته نیمه تعطیلیم به هر حال اومدیم اداره
این هفته هنوز خونه مامان جون هستیم داریم مثلا کمکشون می کنیم برای خونه تکونی البته اگه گرد و غبار بزاره چیزی تمیز بمونه یه خورده از خریدای خونه هم مونده که تا اینجام باید انجامشون بدم ایشالا آخر هفته بر می گردیم خونه و اورژانسی به مبحث نظافت می پردازیم
شیطون کوچولوهای من اینروزا اونقدر ورجه وروجه می کنین که وقتی خوابتون میباد تا بغلتون می کنم سریع خوابتون می بره دیروز باربد انگشت به دهن اومد تو بغلم داشتم براش قصه بزبزقندی رو می گفتم با دستش و موهاش هم بازی می کردم که مامانم گفت خوابش برده تعجب کردم آخه طولی نبرد منم بردم گذاشتم سرجاش تارا رو هم بغل کردم اونم به سرعت خوابش برد قربونتون برم وقتی خوابین باورم نمیشه اینا هموم شیطونایی هستن که تو بیداریشون آروم و قرار ندارن و همه چیز و به هم می ریزن
دیروز وقتی برگشتم خونه مامان جون گفت امروز دراز کشیده تارا اومده پیشش بهش گفته شب شده؟؟
باورم نشد خاله جون هم تأکید کرد که 2-3 بار تکرار کرده الهی من فدای اون حرف زدنت بشم جوجه عسلی من
تارا در طول روز چند بار ساک خرید مامانو بر می داره با هممون بای بای می کنه مثلا بره خرید تازه میره پشت در و اشاره میده درو براش باز کنیم کفشاشم بر میداره میده پاش کنیم
دیشب لباس باربد خیس شد از تنش در آوردم دیدم تارا هم بلوزشو درآورده هر دو لباسو برد انداخت تو لباسشویی کلیدشو زد وقتی اینکارارو می کنه دلم می خواد فشارش بدم
وقتی باربد گریه می کنه که البته تو 90درصد موارد مقصر خودشه میره یه اسباب بازی میده دستش تا مثلا آرومش کنه دختر بلای من
روزی شاید 1000 بار سبد اسباب بازیها را سرنگون می کنن تو تمام خونه پخش و پلاشون می کنن و هر وقت جمعشون می کنم به ربع ساعت نمی کشه آش همون آش و کاسه همون کاسه
میگم بزار پخش باشن ولی نمیشه پامون مدام میره روی اسباب بازیاتون چندتایی هم خسارت دادیم تا الان ................حالا سروصدایی که ازشون بلند میشه بخصوص مواقعی که خوابن به کنار
نازنازیهای من فعلا به خدا می سپارمتون و هزاران بار می بوسمتون فرشته های خوشگلم