تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

شانزده ماهگي

1390/12/17 5:34
نویسنده : مامان انیس
997 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به فندفي هاي خودم حال و احوال خوبه

16 ماهگي مبارك باشه عسلي ها شيطونكا ديگه ديگه ديگه خانم  آقا شدين من فداي شما بشم

الان ساعت 4:30 صبحه اينجا خونه مامانجون و من پاي كامي خاله جونم

جونم براتون بگه نيم ساعت پيش بلند شدم براتون شير آماده كردم وبا توجه به آرامش خونه تصميم گرفتم بيام سري به اينجا بزنم چون به سختي فرصتي دست ميده براتون بنويسم منم نمي خواستم امروز رو از دست بدم


شما تو 16 ماهگيتون هر كدوم 12 دندون دارين و در انتظار دندوناي نيشتون هستين يه مقداربهانه گير شدين و اشتهاتون كم شده ولي خدا رو شكر شيطونيهتون سر جاشه واصلا كم نشده

ديرو بعد از ظهر تا آخر شب كه خوابيدين 4 دفعه لباساتون روعوض كردم بعد ازظهر بعد عوض كردن پوشكاتون داشتم جمع و جور مي كردم كه بله تارا خانم رفت پودرو گرفت و با تقلا سرش رو درآورد و همه جا سفيد شد منم مجبور شدم يه جاروي حسابي بكشم و لباساتون رو عوض كنم دوباره ساعت 9 شب هم داشتم همينكارو مي كردم كه بله تارا خانم پود بدست اومده سراغم ميگه بيين ( ببين ) بله ديدم بقيه ش رو زمين بود و خانم و آقا مشغول ماله كشيدن و به خورد فرش دادنش بودن اول به خاله جون گفتم چندتا عكس بگير وقتي گرفت داد و فريادم به آسمون رفت و دوباره لباساتون رو عوض كردم 

وقتي مي خوام بشورمتون داستاني داريم يا لوله رو مي بندين يا صابون و مسواكو وهر چي دم دستتون بياد ميندازين روز زمين داستان بعدي وقت پوشك كردنه كه بايد بعنوان رشوه پماد تو دستتون باشه كه بتونم ببندمتون البته اگه اون يكي نياد پمادو ببره

از لحاظ حرف زدن درحال تمرين و آموزش هستين و مرتب در حال اداي حروف و اصوات گوناگون و يكسري از كلماتو بيان مي كنين مثل بابا مامان ددر بيا بريم بيشي (بشين )پيشي مننننننن (همون من اما بسيار حق طلبانه ) بده ني ني ات( ساعت )

اعضاي بدنتون رو مي شناسين صداي ببعي و كلاغ رو تكرار مي كنين عاشق بازي كلاغ پر و لي لي حوضك هستين  به شدت ددري هر كي از در هال ميره بيرون يه دل سير دنبالش گريه مي كنيد

عرضم خدمت شما ديروز وقتي اومدم خونه باربد خواب بود و تارا هم تازه بيدار شده بود بعد ناهار با وجود خواب آلودگي و كسالت تارا بدليل سرما خوردگي نخوابيد باربد هم بيدار شد. هه رفتن بيرون من موندم و شما و عمه جون تا اينكه خوابتون برد حدوداي 5:30 ( يادتونه تو پيست قبلي نوشتم تصميم دارم برم بيرون به شادي و سلامتي همه كنسل شد و خانه نشين شديم من كه مي دنوم تو اين آشفته بازار هيچي گير نمياد...................) ساعت 7 بيار شدين و دوباره مشغول بودين كه در ابتداي پست شرحشو نوشتم كه چه دسته گلي به اب دادين

شب بابا ايمان از اهواز اومد حسابي خسته و البته خريد هم رفته بود حاصل يه بلوز و يه سارافون براي تارا و دو تا بلوز براي بنده براي باربد چون چيز مناسبي پيدا نكرده بود بنده مأمور شدم در اسرع وقت برم خريد

لباس قبلي تارا هم يه سارافونه اگه  عيد هوا خوب باشه كلي لباس ديگه هم داره كه مامان بزرگم براش آورده ولي اگه سردباشه هوا بايدلباساي گرم تنش كنم

 

جونم براتون بگه ساعت حدود 11 خوابيدين منم ساعت 4 با صداي و غلت تارا كه اومده بود تو بغلم و ام ام مي كرد بيدار شدم

الهي من فداي اين شيطونكا بشم  خيليييييييييييييييييييييييييييي دوستتون دارم و به خداي بزرگ مي سپارمتون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

بابای دوقلوها
17 اسفند 90 6:27
انشالله ششصد سالگیتون گل منگولیا. واقعا دوقلو شیرینی خاص خودشو دارم. من که عاشق گلی هامم


مرسي لطف دارين همينطوره كه ميگين
مامان باران و بارین
17 اسفند 90 8:11
سلام عزیزم...مبارک باشه...ایشالا همیشه موفق و سلامت باشند


ﻣﺮﺳﯽ ﮔﻼﯼ ﻧﺎﺯﺗﻮ ﺑﺒﻮﺱ
نسترن
17 اسفند 90 9:28
الناز اول
16 ماهگیتون سلام مبارک مگه سه شنبه میخواستی بری خرید نشد؟
خوشگلای من دوستتون دارم


مرسی ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺍﺭﻩ ﻧﺸﺪ ﺑﺮﻡ ﻓﺪﺍﯼ ﺳﺮﺷﻮﻥ
نایسل
17 اسفند 90 10:03
ایشالا 120 ما هگی و 120 سالگی تون عسلللااااا[hr


ﻣﺮﺳﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ
مامان آرشیدا قند عسل
17 اسفند 90 10:52
مبارک باشه وروجکهای خاله شیطون بلا شدین هان بابا یکم همکاری کنید تا مامانی اونجاست خریدهاشو انجام بده

ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻗﻮﻝ ﻧﻤﯽ‌ﺩﯾﻢ
سمیرا مامان آنیتا
17 اسفند 90 11:11
ماشالا به تو که 4 صبح توان نوشتن داری
16 ماهگی عسلک ها هم مبارک ... ماشالا به 12 تا دندونشون


ﻣﺮﺳﯽ گلم لطف ﺩﺍﺭﯾد
مامان محمد پارسا
18 اسفند 90 0:13
سلام
قربونتون برم
16 ماهگیتون مبارک عزیزای خاله @}; نانازا مامانی رو اذیت نکنید


مرسی خاله جون چشم
مادر کوثر و علی
18 اسفند 90 11:34
وای تبریک میگمممممممم انشا لله همیشه به شادی و شیطنت