تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

پائیز اومده

1390/7/3 13:16
نویسنده : مامان انیس
373 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام

حالتون خوبه روز پائیزیتون بخیر باشه. سه روز تعطیلی تموم شد و امروز اومدم اداره در حالیکه هنوز خوابیده بودین. تو دو روز گذشته به قدرت خدا حتی نگذاشتین برم طرف کامپیوتر چه برسه به اینکه براتون مطلب بنویسم . از صبح تا شب مشغول بودیم.شما مشغول شیطنت من مشغول پاکسازی صحنه جرم شما حضرات

جونم براتون بگه روز جمعه ساعت 9 بیدار شدین. اولین روز پائیز برگ ریز رو با حمام رفتن شروع کردین بعدش صبحونه خوردین و مشغول تماشای تلویزیون و بازی شدین. بعدش ما تصمیم به نظافت گرفتیم .در نظر بگیرین دو وروجک ناز تو روروک دنبال جارو یا سیمشو کشیدن یا درجشو کم و زیاد کردن بعدش موقع گردگیری با انگشتای مبارک محل های تمیز شده رو تست کردین که مبادا جایی رو از قلم انداخته باشم. آخر سری حوصلتون سر رفت منم یکی یه دونه سیب دادم دستتون شما هم از شدت ذوق از این گوشه به اون گوشه رفتین و تیکه تیکه های سیب رو همه جا انداختین . الهی فداتون بشم با این شیرین کاریهاتون.

راستی پنجشنبه شب رفته بودیم خونه خاله بابایی قبل از رفتن دعایی کردم از ته دل که  خدایا همه نی نی ها رو به راه راست هدایت کن . نتیجه داد. یعنی آقای باربد خان نه تنها اخم و گریه نکردن بلکه یه خورده هم خندیدند در کمال تعجب مثل اینکه تغییر فصل اثرش رو روحیه پسرم گذاشته و اخلاقش داره عوض میشه

جمعه شب کمی رفتیم بیرون تا کالسکه سواری کنید. وسط راه گل دخترم تو کالسکه سرپا ایستاد و نزدیک بود دور ازجونش کله معلق بزنه تو خیابون بقیه راه مجبور شدم بغلش کنم.موقع برگشتن گفتم مامان کمی بشین تو کالسکه دلمون خوش بشه ازش اسفاده می کنیم.چند دقیقه نشست بعد اراده کرد به غلت زدن و دمر شد. الهی فداش بشم شیطنت از سر و روش می باره ناقلا

تو این فاصله باربد بلا خوابید. کلا پسرم با حرکت گهواره مانند راحت می خوابه

 

وقتی اومدیم خونه شما مشغول فضولی شدین بابا هم فرمان خاموشی داد ساعت 11 و مجبور شدین بخوابین

دیروز صبح ساعت 8 بیدار شدین بعد صبحانه و تلویزیون و یه ذره خواب شیرینکاریهاتون شروع شد به شرح زیر:

- پخش و پلاکردن تموم سی دی ها ( آخه فکر کنم به اندازه ویدئو کلوپ فیلم داریم )

- کشیدن رومیزی میزتوالت و ریختن و همه....................

- گم و گور کردن کنترل کولر ( انداختن زیر یخچال )

- درآوردن سرپیچ های اجاق گاز

ووووووووووووووووووووووووووووو

دیروز عصر مامان جون و خاله جون اومدن پیشمون  بعد شام رفتن.بعدش کمی رفتیم بیرون تا خسته بشین و بخوابین ولی زهی خیال باطل بیرون رفتن موجب شارژ فوق العاده  انرژی شماست و خلاصه با یه تمهیداتی ساعت 11 لالا فرمودین

شب خوش نی نی گولوهای من

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

علی
3 مهر 90 13:48
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%AF در مورد اسم فرزندتون بیشتر بدونید