سلامی دوباره
سلام و صد تا سلام به فرشته های نازنینم
حالتون چطوره
مدتهاست اینجا مطلبی ننوشتم .. حسابی خاک گرفته من رو ببخشید .. امروز بعد مدتها هوای اینجا به سرم زذ.. یادش بخیر اون وقتا چقدر مرتب می نوشتم و مقید بودم به روزانه نویسی که بعدها به هفته نویسی و ماه نوشت تغییر پیدا کرد... هر چند از مرداد ماه مطلبی ننوشتم
شما الان در سن پنج سال و سه ماه و خرده ای به پیش دبستانی یک میرید .. ماشالا زرنگ و باهوش و با استعداد و مایه افتخار و البته بیش از حد شیطون و بازیگوش و حاضر جواب
شهریور و مهر امسال دو مجلس عروسی دعوت داشتیم در مشهد و تهران.....پسرخاله و دختر خاله من ، بسیار بسیار خوش گذشت به شما هم همینجور ... هنوز میگید ساکمونو ببند بریم مشهد... بخش خاطره انگیز سفر مشهد دیدار با دوست وبلاگی عزیزم سارا جون بود و دوقلوهای خوشگلش یکتا و یگانه ... ولی خب به خاطر کوتاهی سفر نشد که بیشتر مزاحمشون بشیم امیدوارم در سفرهای بعدی حسابی هم رو ببینیم ... در یک شب عزیز هم زیارت حرم امام رضا (ع) قسمت ما شد دقیقا بعد نه سال
بزرگ شدید و من دارم تغییراتتون رو می بینم .. چقدر همه چی زود و سریع می گذره انگار همین دیروز بود ...این روزها مرتب دلتون می خواد کتاب بخونید یا براتون کتاب بخونم در مورد خاطرات بچگیتون سوال می پرسید .بشدت کنجکاوید و در مورد ساختار اشیا و عملکردشون مرتب می پرسید من هم تا جایی که بتونم جواب میدم گاهی اوقات یادم میره روبروی من دو بچه پنج ساله ایستاده اند انگار در حضور شما درس پس میدم شجاعتم برای اقرار به نادانسته هام بیشتر شده و ابایی ندارم از اینکه بهتون بگم نمی دونم و شما با صراحت بگید توی اینترنت سرچ کن جوابشو زود بگو
کار با گوشی و آیپد و با مهارت کامل بلدید برای همه پیام می فرستید البته بعضی وقتا یه کارهایی می کنید صدای من در میاد و اتز جمله ارسال استیکر هست برای افرادی که عکس پروفایلشون بچه هاشون هست و بدون اینکه از من بپرسید طرف کیه هر شکلکی که دم دست باشه ارسال می کنید و البته گاهی اسباب شرمندگی بنده فراهم میشه
شعرهای زیادی یاد گرفتید و کلمات زیادی به انگلیسی آموختید و با توجه به تماشای مستمر کارتون های عربی خیلی از لغات عربی رو بلدید و با لهجه اصلی بیان می کنید و مرتب هم از من می پرسید معنیش به فارسی و انگلیسی چی میشه ... به خاطر یه همکلاسی آذری علاقه تون به یادگرفتن زبان ترکی زیاد شده و مرتب به من میگید چرا ترکی بلد نیستی
با علاقه به مهد میرید و محبوب مربی هاتون هستید ... البته شیطنت شما سرجاش و متاسفانه دامنه دعواهای تام و جری شما به مهد هم رسیده .. باربد هم که مدام قلدری می کنه و شکل غالب اکثر پسربچه ها رو داره عاشق ماشین و دعوا و بزن بزن ... البته یه مامان سختگیر داره که کنترلش می کنه و نمیزاره بیش از حد خشن بشه
راستی باربد بالاخره امسال عینکی شد و با اون عینک گردش دقیقا شکل بچه های درسخون و شیطون هست.
این چند ماهه همه گرفتار مریضی بودیم و کمی سخت گذشت همه اش با دارو و ..... روزهای سختی بوده امیدوارم خدای مهربان به همه ما سلامتی بده
خدا رو شکر می کنم به خاطر حضور شما که بهترین هدیه خدا به من هستید...و شرمنده ام اگر کمی و کاستی هست اگر اونجور که باید اسباب رضایت شما فراهم نیست اگر دل کوچولوتون رو می رنجونم اگر با خستگی و بی حوصلگی هام باهاتون تند میشم ... فقط این رو بدونید که عاشقانه دوستتون دارم .. بدونید که بهانه های نفس کشیدنم هستید... بدونید که قلب من به خاطر شماست که می تپه .. امیدوارم اون چیزی که شایسته شماست براتون فراهم بشه از خدا همیشه سلامتی و عاقبت بخیری شما رو آرزو دارم ...