شاپرکا

سلام شیطونکا                                            

حالتون چطوره ؟ ماشالا به جونتون دشب حسابی فضولی کردین ها .     

    تارا بعد از ظهر خوابید تا ساعت ١١ بعدش شروع کرد به شطونی و ورجه وورجه کردن ولی طفلکم انگار کمی سرما خورده بود مدام نق و نوق می کرد و گریه بهش قطره و شربت دادم. حدود ١٢ خوابید .

      باربدکه ٩ خوابید تااااااااااااااااااااااااااااااا ساعت ٢ نصفه شب .وقتی بیدار شد فکر کرد صبحه و باید فضولی و سرو صدا کنه خلاصه برای اینکه تارا بیدار نشه مثل تبعید شدگان رختخواب بدوش اومدیم تو پذیرایی تا مثلا آقا بخوابه اما چه خوابیدنی هر چند دقیقه یکبار با لگداش بیدارم کرد. وقتی پسرم کاملا خوابید ساعت از ٤ هم گذشته بود. تارا خانم قبل از زنگ ساعت یعنی دقیقا ٥:٣٠ صبح اول بابایی بعد منو بیدار کرد. خدا رو شکر بهتر شده و شروع کرد به شیطنت الهی من قربونشون برم . حرکاتشون انقدر بامزس که نگووووووووووو . به همین دلیل اصلا عیبی نداره که اکثر صبحا با تأخیر می رسم اداره قربونشون برممممم

تقریبا ساعت ٢ از اداره اومدم بچه ها بعد از سرویس دهی و تعویض لباس  و بازی کردن و پخش و پلا کردن اسباب بازیا خوابیدن . خدایا بچه ها مثل فرشته ها می مونن وجود اونها رو از هر گزندی دور نگهدار الهیییییییییییییییییییی آمین