رفتیم دکتر
سلام به عزیزای دلم
امیدوارم امروز حالتون بهتر شده باشه
دیروز بعد از ظهر با خاله جون رفتیم دکتر تا معاینتون کنه دکتر بعد دو هفته مرخصی اومده بود مطب فوق العاده شلوغ و گرم جای نشستن نبود شماها گرمایی و شیطون همش دنبال بدو بدو و بهم ریختن میز منشی تا نوبتمون بشه باربد خوابش برد بالاخره رفتیم داخل دکتر معاینتون کرد خدا رو شکر رشد دور سر تارا تو این 45 روز خوب بود و گفت به همین ترتیب ادامه بدم برای اسهالتون هم دارو نوشت و گفت بدلیل سرماخوردگی روده ها عفونت کرده تا درمان کامل مکمل ها قطع بشه وزنتون هم چک شد باربد 12800 و تارا 11600 که خدا رو شکر نرمال بودین
تو مطب یه دخمر دوست داشتنی با مامیش اومده بود که حسابی با هم دوست شدین با هم کلی حرف زدین و خندیدین و همو ناز کردین تارا احساسات مادرانش گل کرد بهش بیسکویت تعارف کرد و شیشه شیرشو قربونش برم تو خونه هم همینطوره عروسکاشو می خوابونه بهشون شیر میده و البته همیشه بالش و عروسکاش خیس هستن
بعدش بابا ایمان اومد دنبالمون رفتیم دنبال خونه.................. یه گزینه خیلی مناسب پیدا کردیم انشالا اگه قطعی شد بعدا خبر رسانی می کنم
دیروز به خاطر گرما و خستگی کلی نق و نوق کردین برای شام رفتیم خونه مامان جون و اونجا کلی شیطونی کردین آخر شب هم با دیدن بره ناقلا لالا فرمدین
امیدوارم تمام کودکان دنیا هیشه سالم و تندرست باشن وجود نازکشون هیچ وقت دردمند و رنجور نباشه
خدای بزرگ و مهربون هیچ پدر و مادری رو با مریضی بچه هاش امتحان نکن
خاله نیکی چند روزه رفته مرخصی جاش تو اداره خالی و دلم براش تنگه خدایا همه مسافرا به خودت سپردن