تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

پنجاه و دو ماهگی

سلام به عزیزای دلم امروز پنجاه و دو ماهه شدید ... چهارسال و چهار ماه گذشت از با هم نفس کشیدن و زندگی کردنمون خدای بزرگ رو سپاس میگم به خاطر اینکه هر جا فکر کردم دستمو ول کرده ما رو توی آغوش گرمش نگه داشته خدایا به خاطر همه چی شکر می دونم هوای دل من رو داری قربون بزرگی و عظمتت بچه های گلم تا همیشه عاشقتونم و دوستتون دارم ...
17 اسفند 1393

اسفندونه

سلام دردونه های قشنگم حال و احوالتون چطوره خوب و خوش هستید ما هم خوبیم زنده ایم شکر خیلی وقته براتون چیزی ننوشتم سر می زنم ولی انگار توی یه رکود فکری به سر می برم دستم به نوشتن نمیره هوای زندگی همه ما رو گرفته دوستای خوبمم کمتر به وبلاگاشون سر می زنن به هر حال تکنولوژی و دنیای پر از رنگ وایبر واتساپ و فیس بوک و امثالهم  خواه نا خواه موثر بوده شما ماشالا بزرگتر زرنگتر فهمیده تر شدید شیطنتهای کودکانه همراه شماست و خدا رو شکر که در لحظه های کودکیتون زندگی می کنید من بد نیستم سعی می کنم خوب باشم منم مثل بقیه بزرگترا فشار مسایل مختلف گاهی صبر و شکیباییم رو مورد هجوم قرار میده از همه بدتر روزمرگی که دچارش شدیم ...
12 اسفند 1393

پنجاه و یک ماهگی

سلام به دردونه های قشنگم حالتون خوبه دیروز هفدهم مصادف بود با پنجاه و یک ماهگی شما فرشته های نازنینم که بهانه های منید برای نفس کشیدن خدا رو هزار مرتبه شکر به خاطر سعادتی که نصیبم کرد و موهبت مادری که به من عنایت کرد حدای بزرگم این روزها بیش از همیشه به آغوش پر عطوفتت نیاز دارم همچون همیشه گوشه نگاه پر مهرت را ازما دریغ مدار   ...
18 بهمن 1393

پنجاه ماهگی

سلام به فرشته های خوب خودم حالتون چطوره امروز بسلامتی چهارسال و دوماهه شدید پنجاه ماهه که عطر حضور شما توی زندگی و روح و روانمون جاریه چه روز خوبیه هفدهم .....یادآور لطف همیشگی پروردگار بی همتای ماست خدایا شکرت تا همیشه مدیون لطف و بزرگی توام که نظر لطف و مرحمتت رو هیچگاه از من دریغ نکرده ای و من کمترین همیشه چشم نیاز به آستان تو دارم... خدایا از تو می خواهم چون همیشه برای من و عزیزانم بهترین و زیباترین سرنوشت را مقدر کنی ای طبیب لایزال دردهای بی درمان سه تفنگدار کوچولوی من همه شیرینی های دنیا رو براتون آرزو دارم دلبندان نازنینم   ...
17 دی 1393

کریسمس مبارک !!!!!

سلام و صد تا سلام به زیبایی فصل سپید زمستان به دوستای خوبم و البته یه سلام مخصوص به دردونه های نازنینم فرشته های زندگی من حال و احوالتون چطوره امیدوارم توی این روزای سرد دلاتون گرم گرم باشه اونقدر شاد و خوشحال باشید که فقط و فقط از ثانیه هاتون لذت ببرید این ثانیه های بدون بازگشت که ارزشمندترین داشته های ماست که خدای بزرگ فقط و فقط به خودمون داده الهی کمکمون کن که به بهترین شکلی ازشون استفاده کنیم مبادا که روز و لحظه ای در زندگی بیاد که حسرت زمان از دست رفته رو بخوریم .....این دیگه اصلا راه حلی نداره خب ازین حرفا که بگذریم ما مثل همیشه با هم مشغولیم اداره مهد کودک خونه مامان جون گاهی اوقات هم بیرون البته گردش های هفتگی با وجو...
6 دی 1393

چهل و نه ماهگی

سلام و صد تا سلام به فرشته های خوشگل من امروز یک ماه از چهارسالگیتون گذشت چهل  و نه ماهه شدید به سلامتی هزار ماشالا به وجود نازنینتون که پر از عشق و شور و زندگیه پر از نغمه و سرود دلنشین این روز رو به خودم و شما تبریک میگم راستی امروز تولد منم هست ها مامانتون یه برگه دیگه از زندگیش رو ورق زد از خدا می خوام که به همه ما سلامتی و دل خوش عنایت کنه حال دلمون خوب خوب بشه خدای مهربون   ...
17 آذر 1393

ماه نوشت

سلام و صد تا سلام قشنگ پاییزی به دلبندان کوچک من حال و احوالتون چطوره خوبید خوش  می گذره الان کجایید در چه حالید از لحظه هاتون امیدوارم لذت ببرید و موفق و سربلند باشید.. اول کاری باز هم معذرت می خوام به خاطر تنبلی و کم کاری برای نوشتن وبلاگ شما واقعا نمی دونم روزها و لحظه هام چطوری سپری میشه از ساعت چهار که بر می گردم خونه تا آخر شب به معنای واقعی سرپام نه جایی میریم به خاطر تاریک شدن هوا و نه معمولا کسی غیر از مامان و بابام میاد شما هم ماشالا یا مشغول شیطنت و ریخت و پاشید و اگر هم بخوابید من مشغول جمع و جور لبتاپ اگه روشن بشه فقط و فقط بمنظور پخش سی دیه و لا غیر هوا دیگه سرد شده و دو شبی هست که بخاری رو روشن ک...
11 آذر 1393